- 23130
- 1000
- 1000
- 1000
باشگاه مبارزه
داستان دربارهی یک شهروند آمریکایی است که از ملال و روزمرگی کلافه شده است و سر از باشگاهی درمیآورد که آدمهایی شبیه او برای خلاصی از سرخوردگیهایشان، سراغ مشتزنی آمدهاند.
از ایرانصدا بشنوید
این داستان روایت تجربیات کارمندی بدبین است که در یک کارخانهی خودروسازی کار میکند و مدتی است از بیخوابی و اختلال هویت رنج میبرد. او پس از اینکه در گروههای مختلف رواندرمانی نقش فردی بسیار بیمار را بازی میکند، آرامش روحی پیدا میکند و از بیخوابی نجات مییابد.
اما پس از آشنایی با دختری، دوباره به بیخوابی دچار میشود، تا اینکه یک روز با فردی با لباسهای عجیب و غریب بهنام «تایلر داردن» آشنا میشود که شغلش بازاریابی صابون است و عقاید نوین و جالبی دارد.
مرد با او به محل زندگیاش در محلهای میرود که زبالههای سمی شهر را آنجا انبار میکنند. کارمند شیفتهی او میشود و با او دربارهی آزادی و راههای کسب قدرت صحبت میکند. این دو نفر برای آنکه از عقدههای درونی خالی شوند و بهاصطلاح «تولدی دوباره» داشته باشند، آگاهانه شروع به کتککاری میکنند. سپس فکر راهاندازی یک باشگاه به ذهنشان خطور میکند.
آنها با کمک هم باشگاه زیرزمینی مبارزهای تأسیس میکنند تا اعضای آن، از طریق مبارزه با هم عقدههای خود را خالی کنند و بهنوعی «رواندرمانی» شوند.
* دربارهی کتاب:
رمان «باشگاه مبارزه» اثر نویسندهی آمریکایی، «چاک پالانیک»، است که در سال 1996 چاپ شد. باشگاه مبارزه درابتدا یک داستان کوتاه چند صفحهای بود، اما شکل یک رمان به خود گرفت.
چاک پالانیک در این کتاب، خود را به عنوان خیالپردازترین طنزپرداز معاصر مطرح کرد. وقتی این کتاب به بازار آمد، اولین رمان نویسندهای ناشناس با شمارگان 10 هزار نسخه بود و تا اوایل سال 1998 در ردهی برترین کتابهای کتابخانههای ایالت متحدهی آمریکا باقی ماند.
چاک پالانیک، نویسندهی کتاب باشگاه مبارزه، دربارهی چگونگی رسیدنش به ایدهی این داستان میگوید، وقتی که با همکارانش در یک اردو حضور داشت، پس از شکایت از بلند بودن صدای رادیو، شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در ادامه وقتی به دفتر کار خود بازگشت، متوجه شد که کسی دربارهی زخمهای روی صورتش با او صحبتی نمیکند؛ چرا که مخفی نگه داشتن اسرار، یکی از قوانین آنهاست.
اینچنین شد که طرح اولیهی داستان پالانیک، بر اساس یک باشگاه مخفی، شکل گرفت. او شخصیتها و بسیاری از شیطنتها و مسائل خاص موجود در داستانش را بر اساس خاطرات دوستانش نوشته است.
پالانیک 10 سال پس از انتشار کتاب باشگاه مبارزه، قسمت دوم آن را در قالب رمانی گرافیکی با عنوان «Fight Club 2: The Tranquility Gambit» به چاپ رساند و سپس مشغول کار روی قسمت سوم این مجموعه شد.
رمان باشگاه مبارزه در سال 1997 جوایز «Pacific Northwest Booksellers Association» و «Oregon Book Award» (بهترین رمان سال از طرف منتقدان ایالت اُرِگون) را از آن خود کرد.
* اقتباس سینمایی:
در سال 1999 کارگردان سینمای هالیوود «دیوید فینچر» فیلمی در ژانر درام-روانشناختی با همین نام، بر اساس این رمان ساخت. بازیگرانی همچون «ادوارد نورتون، برد پیت و هلنا بونهام کارتر» در فیلم نقشآفرینی کردهاند. شهرت این فیلم که از جانب منتقدان و صاحبنظران پاسخ مثبتی دریافت کرده بود، جایگاه نویسندهی این رمان و داستان را بالا برد و دوباره این کتاب به فهرست پرفروشترینهای آمازون راه یافت.
با این حال، پایان فیلم و رمان چندان شباهتی به یکدیگر ندارد و کارگردان و نویسنده هر یک راه خود را رفتهاند!
* دربارهی نویسنده:
این نویسنده و مقالهنویس معروف آمریکایی تا امروز 11 کتاب داستانی و سه اثر غیر داستانی منتشر کرده است.
«چارلز مایکل پالانیک» در 21 فوریهی 1962 به دنیا آمد. پدر و مادرش، کارول و فِرِد پالانیک، زمانی که او 14 ساله بود، از هم جدا شدند. نام خانوادگی «پالانیک» که اصالتاً اوکراینی است، به شیوههای مختلفی تلفظ میشود. به گفتهی چاک، پدربزرگ و مادربزرگ پدریاش، تصمیم گرفتند آن را با ترکیبی از اسامی خودشان «پاولا» و «نیک» تلفظ کنند.
پدربزرگ پالانیک، به هنگام جدل بر سر قیمت ماشین خیاطی، به مادربزرگش شلیک کرد و او را کشت. پدر چاک، فِرِد، که در آن زمان سه ساله بود، این واقعه را از زیر تختخواب دید. پدربزرگ چاک، همهی خانه را گشت و زمانی که شاهدی پیدا نکرد، خودش را نیز کشت.
چاک در سال 1980 از دبیرستان کلمبیا در حالی فارغ التحصیل شد که جایزهی «شوخ ترین بچهی کلاس» را برده بود. او پس از دبیرستان، وارد دانشگاه اورِگان شد و مدرک کارشناسی خود را در رشتهی روزنامهنگاری دریافت کرد. پالانیک مدتی را به عنوان روزنامهنگار در روزنامهی محلی پورتلند کار کرد، اما خیلی زود از این حرفه خسته شد و به تعمیر ماشینهای سنگین روی آورد. در این دوره، تجربههای او در زمینههای مختلف از جمله کار کردن به عنوان نگهبان بیمارستان و عضویت در گروهی عصیانگر به نام «کاکوفونی» (The Cacophony Society) در زندگی او نقش مهمی داشت (Cacophony به معنای صدای ناهنجار و خشن است). این گروه که کارهایی آنارشیستی و خارج از روند مرسوم جامعه انجام میدادند، الهامبخش پالانیک در خلق کتاب «باشگاه مبارزه» بود.
* کتاب:
(1996) Fight Club
* فیلم:
(1999) Fight Club
اما پس از آشنایی با دختری، دوباره به بیخوابی دچار میشود، تا اینکه یک روز با فردی با لباسهای عجیب و غریب بهنام «تایلر داردن» آشنا میشود که شغلش بازاریابی صابون است و عقاید نوین و جالبی دارد.
مرد با او به محل زندگیاش در محلهای میرود که زبالههای سمی شهر را آنجا انبار میکنند. کارمند شیفتهی او میشود و با او دربارهی آزادی و راههای کسب قدرت صحبت میکند. این دو نفر برای آنکه از عقدههای درونی خالی شوند و بهاصطلاح «تولدی دوباره» داشته باشند، آگاهانه شروع به کتککاری میکنند. سپس فکر راهاندازی یک باشگاه به ذهنشان خطور میکند.
آنها با کمک هم باشگاه زیرزمینی مبارزهای تأسیس میکنند تا اعضای آن، از طریق مبارزه با هم عقدههای خود را خالی کنند و بهنوعی «رواندرمانی» شوند.
* دربارهی کتاب:
رمان «باشگاه مبارزه» اثر نویسندهی آمریکایی، «چاک پالانیک»، است که در سال 1996 چاپ شد. باشگاه مبارزه درابتدا یک داستان کوتاه چند صفحهای بود، اما شکل یک رمان به خود گرفت.
چاک پالانیک در این کتاب، خود را به عنوان خیالپردازترین طنزپرداز معاصر مطرح کرد. وقتی این کتاب به بازار آمد، اولین رمان نویسندهای ناشناس با شمارگان 10 هزار نسخه بود و تا اوایل سال 1998 در ردهی برترین کتابهای کتابخانههای ایالت متحدهی آمریکا باقی ماند.
چاک پالانیک، نویسندهی کتاب باشگاه مبارزه، دربارهی چگونگی رسیدنش به ایدهی این داستان میگوید، وقتی که با همکارانش در یک اردو حضور داشت، پس از شکایت از بلند بودن صدای رادیو، شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در ادامه وقتی به دفتر کار خود بازگشت، متوجه شد که کسی دربارهی زخمهای روی صورتش با او صحبتی نمیکند؛ چرا که مخفی نگه داشتن اسرار، یکی از قوانین آنهاست.
اینچنین شد که طرح اولیهی داستان پالانیک، بر اساس یک باشگاه مخفی، شکل گرفت. او شخصیتها و بسیاری از شیطنتها و مسائل خاص موجود در داستانش را بر اساس خاطرات دوستانش نوشته است.
پالانیک 10 سال پس از انتشار کتاب باشگاه مبارزه، قسمت دوم آن را در قالب رمانی گرافیکی با عنوان «Fight Club 2: The Tranquility Gambit» به چاپ رساند و سپس مشغول کار روی قسمت سوم این مجموعه شد.
رمان باشگاه مبارزه در سال 1997 جوایز «Pacific Northwest Booksellers Association» و «Oregon Book Award» (بهترین رمان سال از طرف منتقدان ایالت اُرِگون) را از آن خود کرد.
* اقتباس سینمایی:
در سال 1999 کارگردان سینمای هالیوود «دیوید فینچر» فیلمی در ژانر درام-روانشناختی با همین نام، بر اساس این رمان ساخت. بازیگرانی همچون «ادوارد نورتون، برد پیت و هلنا بونهام کارتر» در فیلم نقشآفرینی کردهاند. شهرت این فیلم که از جانب منتقدان و صاحبنظران پاسخ مثبتی دریافت کرده بود، جایگاه نویسندهی این رمان و داستان را بالا برد و دوباره این کتاب به فهرست پرفروشترینهای آمازون راه یافت.
با این حال، پایان فیلم و رمان چندان شباهتی به یکدیگر ندارد و کارگردان و نویسنده هر یک راه خود را رفتهاند!
* دربارهی نویسنده:
این نویسنده و مقالهنویس معروف آمریکایی تا امروز 11 کتاب داستانی و سه اثر غیر داستانی منتشر کرده است.
«چارلز مایکل پالانیک» در 21 فوریهی 1962 به دنیا آمد. پدر و مادرش، کارول و فِرِد پالانیک، زمانی که او 14 ساله بود، از هم جدا شدند. نام خانوادگی «پالانیک» که اصالتاً اوکراینی است، به شیوههای مختلفی تلفظ میشود. به گفتهی چاک، پدربزرگ و مادربزرگ پدریاش، تصمیم گرفتند آن را با ترکیبی از اسامی خودشان «پاولا» و «نیک» تلفظ کنند.
پدربزرگ پالانیک، به هنگام جدل بر سر قیمت ماشین خیاطی، به مادربزرگش شلیک کرد و او را کشت. پدر چاک، فِرِد، که در آن زمان سه ساله بود، این واقعه را از زیر تختخواب دید. پدربزرگ چاک، همهی خانه را گشت و زمانی که شاهدی پیدا نکرد، خودش را نیز کشت.
چاک در سال 1980 از دبیرستان کلمبیا در حالی فارغ التحصیل شد که جایزهی «شوخ ترین بچهی کلاس» را برده بود. او پس از دبیرستان، وارد دانشگاه اورِگان شد و مدرک کارشناسی خود را در رشتهی روزنامهنگاری دریافت کرد. پالانیک مدتی را به عنوان روزنامهنگار در روزنامهی محلی پورتلند کار کرد، اما خیلی زود از این حرفه خسته شد و به تعمیر ماشینهای سنگین روی آورد. در این دوره، تجربههای او در زمینههای مختلف از جمله کار کردن به عنوان نگهبان بیمارستان و عضویت در گروهی عصیانگر به نام «کاکوفونی» (The Cacophony Society) در زندگی او نقش مهمی داشت (Cacophony به معنای صدای ناهنجار و خشن است). این گروه که کارهایی آنارشیستی و خارج از روند مرسوم جامعه انجام میدادند، الهامبخش پالانیک در خلق کتاب «باشگاه مبارزه» بود.
* کتاب:
(1996) Fight Club
* فیلم:
(1999) Fight Club
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان