منو
اگر با خدا باشیم

اگر با خدا باشیم

  • 4 قطعه
  • 23 دقیقه مدت کتاب
  • 9040 دریافت شده
نویسنده: محمد میرکیانی
راوی: محمدرضا سرشار
قالب: روایی
دسته‌بندی: کتاب گویا
در روزگاران قدیم، در ولایتی، مردی به نام صابر زندگی می کرد که خدمتکار حاکم شهر بود.

از ایرانصدا بشنوید

... صابر به عکس غلامان دیگر، دل پاکی داشت و از اینکه برای حاکم کار می‌کرد، ناراحت بود. دلش می‌خواست وسیله‌ای مهیا شود و به کار دیگری مشغول شود.
روزی اتفاقی افتاد و حاکم ظالم شهر از دست مردی بی‌گناه ناراحت شد و مرد را به دست جلاد سپرد تا او را بکشد. صابر یقین داشت که او هیچ خطایی نکرده است، پس به نگهبان گفت که او را آزاد کند. مرد فرار کرد و رفت و روز بعد حاکم باخبر شد و نزد صابر آمد و صابر عمل خود را توجیه کرد و گفت که از روی سادگی گول خوردم و حالا پشیمانم. حاکم خشمگین شد و دستور داد او را به جای مرد فراری دار بزنند. صابر در آن لحظه فقط از خدا کمک خواست. در همین هنگام صدای حاکم را شنید که گفت دست نگه دارید، اعدام برای او کم است. پس کاری می کنم که روزی هزاربار آرزوی مرگ کنی.
حاکم ستمگر، همه چیز او را گرفت و آواره‌اش کرد؛ به طوری که خرابه‌نشین شد. صابر خدا را شکر کرد که زنده مانده است. بعد از مدتی خرابه‌نشینی پولی قرض کرد و با آن تور ماهی‌گیری خرید تا امرار معاش کند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • با سلام و تشکر فراروان.اگر اشتباه نکنم این برنامه قدیمی ترین برنامه رادیو ایران هست پس ارشیو بزرگی باید ازش موجود باشه . ممنون میشم اگر تمام قسمت هاش رو در سایت قرار بدید
  • ممنون عالی بود
  • واقعا قصه‌ی خوبی بود مخصوصا با اینکه راوی قصه محمدرضا سرشار بود
  • داستان قشنگی بود.خاطرات زنده کرد.
  • بد نبود ولی بیشتر بدرد سن نوجوان خوبه
  • صابر...

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا