این مجموعه داستانی، مضمون «انتخاب» را در عرصههای گوناگون زندگی دستمایه روایتهای نقادانه و طنزآمیز خود قرار میدهد.
از ایرانصدا بشنوید
«آرزو»: نادر در حال فوتبال بازی کردن در خانه است. پدرش به او یادآور میشود که خانه جای فوتبال نیست و از او میخواهد که ورزش دیگری انجام دهد که مطابق با شرایطش باشد. نادر به فوتبال علاقهمند است و میخواهد که برای یادگیری حرفهای فوتبال خود به باشگاه برود.
«بهترین»: آقای «کرمی» نزد رئیس میرود. رئیس میخواهد یک کارمند نمونه انتخاب کند و از او میخواهد به عنوان معاون اداره، نظرش را بگوید؛ اما از نظر کرمی هر کارمندی، به نحوی، از کارش کم میگذارد. درنهایت رئیس خودش را به عنوان کارمند نمونه معرفی میکند.
«چهاردیواری»: «حمید» و همسرش خانهای خریدهاند، اما همسرش از خریدشان راضی نیست و مشکلات خانه را برای شوهرش برمیشمرد؛ ولی حمید همه مشکلات را توجیه میکند؛ چراکه میخواسته مقداری از پولش را در بانک پسانداز کند و خانه ارزانتری بخرد. سرانجام همسرش او را راضی میکند تا خانهای شیک و بهتر بخرند.
«چی بخریم»: «مینو» به فروشگاه زنجیرهای رفته و بهسبب تخفیفهای بسیار، مقدار زیادی جنس خریده است. همسرش از این همه خرید ابراز نارضایتی میکند، ولی مینو همه خریدهایش را به خاطر تخفیفهایشان توجیه میکند. سرانجام آنها تصمیم میگیرند از این به بعد با هم به خرید بروند.
«چی درست بود؟»: «آقای کمالی» و همکارش «عبدی» درباره اوضاع نامساعد کارشان صحبت میکنند. عبدی معتقد است که بهتر بود پیشنهاد سرمایهگذاری «آقای معصومی» را میپذیرفتند؛ چراکه کارگران به زودی استعفا میکنند. در این هنگام آقای معصومی نزد کمالی میآید و درباره سرمایهاش ابراز نگرانی میکند و میخواهد سرمایهاش را از شرکت خارج کند. او به کمالی میگوید که باید وی را در سهام شرکت سهیم کند.
و داستانهای دیگر که شنیدنی است....
«بهترین»: آقای «کرمی» نزد رئیس میرود. رئیس میخواهد یک کارمند نمونه انتخاب کند و از او میخواهد به عنوان معاون اداره، نظرش را بگوید؛ اما از نظر کرمی هر کارمندی، به نحوی، از کارش کم میگذارد. درنهایت رئیس خودش را به عنوان کارمند نمونه معرفی میکند.
«چهاردیواری»: «حمید» و همسرش خانهای خریدهاند، اما همسرش از خریدشان راضی نیست و مشکلات خانه را برای شوهرش برمیشمرد؛ ولی حمید همه مشکلات را توجیه میکند؛ چراکه میخواسته مقداری از پولش را در بانک پسانداز کند و خانه ارزانتری بخرد. سرانجام همسرش او را راضی میکند تا خانهای شیک و بهتر بخرند.
«چی بخریم»: «مینو» به فروشگاه زنجیرهای رفته و بهسبب تخفیفهای بسیار، مقدار زیادی جنس خریده است. همسرش از این همه خرید ابراز نارضایتی میکند، ولی مینو همه خریدهایش را به خاطر تخفیفهایشان توجیه میکند. سرانجام آنها تصمیم میگیرند از این به بعد با هم به خرید بروند.
«چی درست بود؟»: «آقای کمالی» و همکارش «عبدی» درباره اوضاع نامساعد کارشان صحبت میکنند. عبدی معتقد است که بهتر بود پیشنهاد سرمایهگذاری «آقای معصومی» را میپذیرفتند؛ چراکه کارگران به زودی استعفا میکنند. در این هنگام آقای معصومی نزد کمالی میآید و درباره سرمایهاش ابراز نگرانی میکند و میخواهد سرمایهاش را از شرکت خارج کند. او به کمالی میگوید که باید وی را در سهام شرکت سهیم کند.
و داستانهای دیگر که شنیدنی است....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان