- 16208
- 1000
- 1000
- 1000
فرش نارنجی
«مشرحیم»، چوپان آبادی، ته درّه یک مرد زخمی را پیدا میکند و به خانهاش میآورد. پزشک آبادی او را درمان میکند، اما مرد گذشتهاش را فراموش کرده است و بهتدریج گذشتهاش را به یاد میآورد.
از ایرانصدا بشنوید
مکتبخاله، خواهر مشرحیم، پیرزنی است که در خانهاش به بچههای آبادی قرآن میآموزد. او به یک مرد زخمی که برادرش ته درّه پیدا کرده است، در خانهاش پناه میدهد.
استوار از مرکز استعلام کرده و متوجه شده است که سه ساواکی و یک خلافکار سوار خودرویی بودند که ته درّه رفته است. خاله که فکر میکند او از مبارزان علیه شاه است، به او پناه داده تا به دست استوار نیفتد.
مرد زخمی بهسببِ ضربهی محکمی که به سرش خورده، بهطور کامل گذشتهاش را فراموش کرده است و نمیداند کیست....
استوار از مرکز استعلام کرده و متوجه شده است که سه ساواکی و یک خلافکار سوار خودرویی بودند که ته درّه رفته است. خاله که فکر میکند او از مبارزان علیه شاه است، به او پناه داده تا به دست استوار نیفتد.
مرد زخمی بهسببِ ضربهی محکمی که به سرش خورده، بهطور کامل گذشتهاش را فراموش کرده است و نمیداند کیست....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان