- 6177
- 1000
- 1000
- 1000
شب‌ها هم نورانی است
«توماس آلوا ادیسون» که به سبب پشتکار، نبوغ و روحیه سخت کوشانه‌اش مشهور است، یکی از بزرگترین و شناخته‌شده‌ترین مخترعان در طول تاریخ بشریت است. او بیش از 1000 اختراع از لامپ حبابی گرفته تا فونوگراف را در آمریکا و دیگر کشورها به ثبت رساند.
از ایرانصدا بشنوید
«توماس ادیسون» مخترع با استعداد در سال 1847 میلادی، در شهر میلان ایالات اوهایوی آمریکا به دنیا آمد. او فقط حدود سه ماه آموزش رسمی آن زمان را از سر گذراند. چون مدیر مدرسه‌اش فکر می‌کرد که او عقب‌مانده ذهنی است. ادیسون هنگامی که فقط 21 سال داشت، اولین اختراع خودش را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آرا بود، عرضه کرد. دوست او این دستگاه را می‌خرد و برای فروش به واشنگتن می‌برد. اما مسؤولان وقت، استقبال چندانی از این دستگاه نمی‌کنند و به این ترتیب اولین دست‌ساخته او با شکست مواجه می‌شود. ادیسون هم زمان با کار در یک صرافی دستگاهی را اختراع می‌کند که علائم صوتی را به علائم تصویری بدل می‌کند. «میلر» صاحب صرافی به ادیسون قول می‌دهد که حق امتیاز آن دستگاه را با مبلغی قابل توجه از او بخرد و ادیسون با تکیه بر این سرمایه می‌تواند همزمان با تأسیس یک کارگاه پژوهشی و کار روی اختراعات و ایده‌هایش با دختر میلر هم ازدواج کند. بنابراین او زندگی مشترک خود را با «ماری» آغاز کرد.
درست در زمانی که ادیسون دستگاه شمارش آرا را اختراع کرد، با بیماری پیشرفته همسرش ماری مواجه شد که سخت او را آزرده کرد و برای مدتی او را از کار و تحقیق باز داشت. اما کار روی دستگاه ضبط صوت و تکمیل و به بهره‌برداری رساندن آن، او را به فضای کاری‌اش برگرداند. در این زمان با فیزیکدان و مهندس جوانی به نام «تسلا» آشنا شد که از اتریش به آمریکا مهاجرت کرده بود و قرار بر این شد که در آزمایشگاه ادیسون مشغول به کار و تحقیق شود.
درست در زمانی که ادیسون دستگاه شمارش آرا را اختراع کرد، با بیماری پیشرفته همسرش ماری مواجه شد که سخت او را آزرده کرد و برای مدتی او را از کار و تحقیق باز داشت. اما کار روی دستگاه ضبط صوت و تکمیل و به بهره‌برداری رساندن آن، او را به فضای کاری‌اش برگرداند. در این زمان با فیزیکدان و مهندس جوانی به نام «تسلا» آشنا شد که از اتریش به آمریکا مهاجرت کرده بود و قرار بر این شد که در آزمایشگاه ادیسون مشغول به کار و تحقیق شود.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان