منو
محمد رسول الله - توطئه کفار و مشرکان

محمد رسول الله - توطئه کفار و مشرکان

  • 11 قطعه
  • 207 دقیقه مدت کتاب
  • 10726 دریافت شده
نویسنده: رضا رهگذر
کارگردان: جلال مقامی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
پس از این که پیامبر اکرم (ص) دعوت الهی خود را آشکار کردند، مشرکان نخست پیامبر را آماج آزارهای خود قرار دادند و چون صبر و شکیبایی ایشان را دیدند، بردگان و نو گِرویدگان به اسلام را ریشخند، سرزنش و شکنجه می‌کردند.

از ایرانصدا بشنوید

به فرمان وحی «حضرت محمد (ص)» دعوت الهی خویش را آشکار و مردم را به سوی این آیین آسمانی دعوت کردند. کفار و مشرکان چون موقعیت خویش را در خطر دیدند، ابتدا خواستند تا ایشان را تطمیع کنند و چون طرفی نبستند، ایشان را تهدید کردند. روزی هنگام نماز و در مسجدالحرام، عده‌ای شکمبۀ آلوده شتری را میان دو کتف آن حضرت قرار داده و ایشان را مسخره کردند؛ آنچنان که پیامبر شکایت خود را نزد عموی بزرگوارشان (حضرت ابوطالب) بردند.
پس از آن که مشرکان نتوانستند پیامبر را از رسالت خویش برگردانند، شکنجه مسلمانان، به خصوص بردگان بی‌پشت و پناه، را آغاز کردند. به این ترتیب که هر یک از تیره‌های ده‌گانه قریش مأمور شدند افرادی از تیره‌شان را که به اسلام گرویده بودند، با هر وسیله که شده به آیین بت‌پرستی برگردانند و در این راه از هیچ کاری فروگذار نکنند. از اولین کسانی که در معرض این شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفتند، خاندان «یاسر» متشکل از خودش، همسرش «سمیه» و دو پسرش «عمار و عبدالله» بودند. یاسر که در اصل یمنی بود و در مکه در پناه قبیله «بنی مخزوم» قرار گرفته بود، بعد از مدتی با سمیه، کنیز یکی از بزرگان این خاندان، ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر شد. او و همسرش که در این دوران در سنین کهولت به سر می‌بردند، به همراه پسرانشان به دست «ابوجهل یا عَمرِ هشام» شکنجه شدند تا دست از پیروی پیامبر بردارند. بر اثر این شکنجه‌های پیاپی ابوجهل، نخست سمیه و سپس یاسر به شهادت رسیدند.
از این خاندان پاک و مجاهد تنها عمار زنده ماند. او که سخت‌ترین شکنجه‌ها را در این راه تحمل کرده بود، گویا سرانجام تن به خواست کفار و مشرکان داد و آنچه را که آنها می‌خواستند، بر زبان آورد. مسلمانانی که در سرای «زید بن ارقم» گرد هم آمده بودند با تأسف و نگرانی درباره این موضوع صحبت می‌کردند و معتقد بودند که عمار از اسلام برگشته و به آیین بت‌پرستی روی آورده است. اما پیامبر اعتقاد داشت که این چنین نیست و جوهرۀ ایمان با گوشت و خون عمار آمیخته است.
«عبدالله بن جُدعان»، صاحب بلال حبشی، پس از آن که پی برد او و مادرش مسلمان شده‌اند، آنها را سخت شکنجه کرد، اما راه به جایی نبرد. آوازۀ ستمدیدگی بلال و مادرش به گوش پیامبر رسید و ایشان «ابوبکر» را مأمور کردند تا بلال را از صاحبش خریداری کند. بدین سان بخش عظیمی از نو مسلمانان آزار و شکنجه‌های سخت کفار را تحمل کردند، تا این که پیامبر برای آسایش مسلمانان آنها را تشویق به هجرت کرد.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

تصاویر

کتاب گویا