منو
تاریکترین زندان

تاریکترین زندان

  • 6 قطعه
  • 105 دقیقه مدت کتاب
  • 7122 دریافت شده
کتاب تاریک‌ترین زندان داستان برهه‌ی عجیبی از زندگی شارل ماخ، کارمند حساس، منضبط و بااراده است.

از ایرانصدا بشنوید

درباره‌ی کتاب
ماخ، دو سال است که با یارمیلای زیبا و مهربان ازدواج کرده؛ اما نسبت به همسرش شکاک و بدگمان است. تمام حرکات همسرش را زیر نظر دارد و با هر مسئله‌ای در خود فرو می‌رود. یارمیلا هم با بزرگواری و مهربانی، سخت‌گیری‌های ماخ را تحمل می‌کند. تقریباً همه‌ی مردم شهر کوچک، ماخ و رفتارش را می‌شناسند و برای یارمیلا دل می‌سوزانند....
درباره‌ی نویسنده
ایوان اولبراخت ( Ivan Olbracht) که نام اصلی‌اش کامیل‌ زِمان است، در سال 1882 در شهرِ کوچک سِمیلی در بوهُم شرقی (چکسلواکی) به دنیا آمد. پدرش نویسنده و ادیب نام‌‌داری بود. داستان‌های جذابی هم از او باقی مانده است. زادگاه اولبراخت، به تصرف اتریش و مجارستان درآمده بود. پدر و اجداد ایوانِ جوان، به مبارزات مسلحانه علیه اشغالگران پیوسته بودند. بلافاصله جنگ جهانی اوّل پیش آمد. حالا نوبت مبارزه با آلمانی‌ها بود. اولبراخت به‌علت مشکلات قلبی نتوانست سلاح به دست بگیرد. اما مبارزات مخفی را در پیش گرفت. بعدها در دانشگاه اتریش به تحصیل پرداخت. عمده‌ی کار و علاقه‌ی ایوان، روزنامه‌نگاری بود؛ اما به داستان‌نویسی هم عشق می‌ورزید. او علاقه‌ی زیادی به آثار اجتماعی داشت و در مبارزات اجتماعی و مردمی جست‌‌وجو می‌کرد. مهم‌تر از همه، نویسنده‌ای بود که به عمق روان آدمی نفوذ می‌کرد و از پیچیدگی‌های روابط انسان‌ها می‌نوشت. او در تاریک‌ترین بخش‌های روان انسان‌ها، به ویژه امور زناشویی و روابط همسران دقیق می‌شد.
سبک داستانی‌ او الهام‌گرفته از بالزاک و داستایوسکی بود. بعدها از عالی‌مقام‌ترین شخصیت‌های کشور چکسلواکی و غول‌های مطبوعاتی شد. داستان‌های برجسته‌ای نوشت که از مهم‌ترینِ‌شان می‌توان: آوارگان وحشی (1913)، تاریک‌ترین زندان (1916)، دوستی عجیب ژرنیوس بازیگر( 1919)، سرگذشت آنه، دختر مبارز ( 1928) و تعدادی دیگر را نام برد. ایوان اولبراخت در سال 1952 در شهر پراگ، در 70سالگی درگذشت.


*کتاب:
Žalář nejtemnější
Published: January 1, 1954 by Československý spisovatel
Language: Czech
Format: 230 pages, Hardcover

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • متن کتاب پر از انرژی منفی و اعصاب خردکن بود.
  • با تشکر از زحماتتون. ولی اجرای راوی خانم در نقش وارمیلا خوب نبود
  • داستان جالب ومتفاوتی بود، من دوست داشتم. راوی ها هم خوب بودند، باتشکر، رعنا
  • بیماری وحشتناک سوظن!!!!!!!!
  • من سالها بیماری سوظن داشتم وحشتناکه وحشتناک ماخ را به خوبی درک میکنم
  • سلام من خودم ۴ تا مریضی روانی داشتم اسکیزوفرنی سوظن افسردگی شدید جنون کاملا شان را درک میکردم در طول داستان.بیچاره ....ح.ز
  • به نظرم ماخ همچین بی تقصیرم نبود
  • داستان جالبی داشت فقط اخرش مثل فیلم ایرانیا تموم شد 🤣
  • سلام ‌،. بسیار زیبا تاریکی های درون انسان ویا همان زندان درون آدم را بیان کرده بود،
  • آخه این کجاش طنزه
  • درود بر شما نمیدونم چرا بعضی از دوستان انتظار دارن همیشه و همه چیز گل و بلبل باشه. کاشکی یک داستان هم خودشون بنویسن ماهم بهره مند بشیم. با احترام؛ بهروز داوری.
  • شک و بدبینی لاعلاج هستش و درمان نداره،چقدر نویسنده توی این داستان خوب شرحش داده بود و اجرای راویان هم خوب بود.
  • صدای خانم ،خوشایند نبود
  • اگر از اجرای وارمیلا فاکتور بگیریم ، عالی بود. ولی طنز نیست. خیلی خوب شرایط روحی و ذهنی فرد ظنین و شکاک رو نشون داد. وچقدر آدم رو به فکر می برد. عالی بود خدا قوت
  • خیلی عالی بود، مخصوصا صدای راویان، صدای تک تک شخصیت ها عالی بود فقط شخصیت دانشجو یه مقدار خانم یا آقا بودن ایشون قابل تشخیص نبود
  • این کتاب رو مدتی پیش با صدای آقای رضوی گذاشته بودید. داستان قشنگیه .دوباره گوش دادم راویها خوب بودند .سپاس فراوان. مینا
  • متأسفانه اصلا روایت خوبی نشده و موسیقی ها اعصاب خورد کن هست
  • وواقعا که
  • عالی بود.سپاس.
  • من عاشق اونجایی شدم که کور بود و دنبال مرده می گشت.. عالی بودا

تصاویر

کتاب گویا