منو
شبیه باران

شبیه باران

  • 7 قطعه
  • 156 دقیقه مدت کتاب
  • 2985 دریافت شده
نویسنده: سهیلا خدادادی
کارگردان: ایوب آقاخانی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کتاب گویا
پانزدهم ماه رمضان است. «ماندانا» و خانواده‌اش منتظرند تا «یاسر» همراه پدر و مادرش به خانه‌شان بیاید و روز عروسی را تعیین کنند. درحالیکه دو خانواده پیش‌بینی می‌کنند که یاسر با روز عید فطر برای روز عروسی موافقت کند، اما وی غیبش می‌زند.

از ایرانصدا بشنوید

دو سه هفته قبل از ازدواج «ماندانا» و «یاسر»، یاسر تصمیم می‌گیرد همراه دوستانش و یک «گروه جهادی»، برای کمک به مناطق محروم به «کرمان» برود. ماندانا برای اطمینان از درستی گفته‌های یاسر، راهی کرمان می‌شود و در آنجا یاسر را می‌بیند که همراه دوستانش درحال کمک‌رسانی به مردم مناطق محروم هستند. با این حال، ماندانا قبل از ترک یاسر، او را بر سر دوراهی انتخاب قرار می‌دهد و به او می‌گوید که اگر همچنان عشقی بین آنها هست، خیلی زود به تهران برگردد. خودش هم راهی تهران می‌شود.
ماندانا در راه تصادف می‌کند. پدر و مادر ماندانا با شنیدن خبر تصادف، از تهران به «قلعه گنج کرمان» می‌‌روند. ماندانا به‌دلیل ضربه مغزی به کما رفته است. همه نگران و مضطرب‌اند. یاسر از شدت ناراحتی به خلوت شب پناه می‌برد و از خدا سلامتی ماندانا را می‌خواهد. سرانجام پزشک ماندانا، با یاسر تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که سطح هوشیاری ماندانا بالا رفته است و به هوشیاری کامل نزدیک می‌شود. در این بین، پدر ماندانا تصمیم می‌گیرد تا او را به تهران منتقل کند. اما بعد از صحبت‌های دکتر، ماندانا از پدرش می‌خواهد که از انتقال او به تهران منصرف شود.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • سلام در حد نمایش رادیویی بود. ( در حد کتاب گویا نبود) ممنون از زحمات شما
  • سلام ایرانصدای عزیز، دست شمادردنکنه،سرگرم ڪننده وجذابه،هم رمان وهم نمایش،عالی هستند،سپاس، ڪ،موســوی ازشیـــــــــــراز
  • چرا در معرفی کتاب همه داستان رو لو دادین؟ آدم دیگه رغبت نمی کنه گوش بده....

تصاویر

کتاب گویا