منو
هزار و یک شب

هزار و یک شب

«هزارویک شب» داستان دو شاهزاده‌ی برادر، «شهریار» و «شاه زمان»، است. شاه زمان که شاهد خیانت همسرش بود، ترک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر می‌شود، اما در آنجا نیز متوجه خیانت همسر برادرش می‌شود. شاه زمان، ناامید، شهریار را از ماجرا آگاه می‌کند. شهریار، به همراه شاه زمان، سر به بیابان می‌گذارد و به انتقام خیانت همسرش، هر شب دختری را به نکاح خود درمی‌آورد و بامداد دستور قتلش را می‌دهد. تا اینکه وزیرش دیگر نمی‌تواند دختری را برای همسری شهریار بیابد.
شهرزاد که پدر خود، یعنی وزیر شهریار، را درمانده می‌بیند، از او می‌خواهد تا او را به عقد شهریار دربیاورد؛ چراکه راه چاره‌ی نجات خود و دختران دیگر و همین‌طور شهریار را در این ازدواج می‌بیند و پدرش نیز چنین می‌کند.
شهرزاد در شب اول، بعد از اینکه به عقد شهریار درآمد، با گفتن قصه‌ی «دیو و بازرگان» و ناتمام گذاشتن آن، شهریار را مشتاق شنیدن نگاه می‌دارد و این‌گونه از مرگ می‌رهد و هر شب تا سحرگاه این کار را انجام می‌دهد.

درباره‌ی هزارویک شب:
کتاب هزارویک شب مجموعه‌ای است از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی به نقل از شهریار، پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد (دختر وزیر) است و بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.
«هزارویک شب» نامی است که از زمان ترجمه‌ی «طسوجی» در دوره‌ی قاجار شهرت یافته و نام قدیم آن «هزار افسان» بوده است. نخستین ترجمه‌ی هزارویک شب به زبان‌های اروپایی در قرن شانزدهم میلادی به دست «آنتوان گالان» به فرانسوی درآمد و در سال 1704 میلادی منتشر شد. «سر ریچارد برتون» نخستین ترجمه‌ی انگلیسی این کتاب را در سال 1885 عرضه کرد.
«بورخس» همه‌ی آثارش را مدیون هزارویک‌ شب می‌دانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان، از جمله «جیمز جویس» انکارناپذیر است.
این کتاب با زبان‌های متعددی منتشر شده و یکی از کتاب‌های کهن و باارزش است و بهترین یادگاری است که از آداب و رسوم قدیم مشرق‌زمین باقی مانده است.

کتاب گویا