منو
موز وحشی

موز وحشی

  • 8 قطعه
  • 178 دقیقه مدت کتاب
  • 5840 دریافت شده
یک عده به برزیل حمله می‌کنند و مزارع و باغ‌ها را به آتش می‌کشند و آنجا را به یک صحرای خشک تبدیل می‌کنند؛ حالا در صحراهای ازدست‌‌رفته به دنبال الماس می‌گردند.

از ایرانصدا بشنوید

آنان دو تن بودند، یکی پیر و دیگری جوان، اما با یک دوستی کمیا‌ب، در جاده‌ای که به‌سوی معدن‌هایی می‌رفت که گفته می‌شد در آن‌ها یک رگه‌ی باورنکردنی الماس یافت شده است. نه، فقط همین دو تن نبودند؛ انبوهی از جستجو‌گران سرازیر شده بودند و آن‌گاه که پای زودتر رسیدن در میان بود، جان یک نفر ارزشی نداشت، یک ضربه‌ی چاقو کافی بود. چنین بود که «رومائو» بهترین دوستش را کشت که چرا فلان پول را به‌موقع به او نداده است، یا بر سر «ژنوووای» زیبا و دست‌های مهربانش به‌سادگی به جان هم می‌افتادند. از همه بدتر، ماجرای هولناک «ژوئل» بود، روزی که مست بود و با پنج ناشناس به راه افتاد و آنان در جنگل رهایش کردند، یازده روز، بی‌غذا و بی‌دفاع.

*درباره‌ی کتاب:
«موز وحشی» نخستین رمان «ژوزه مائورو ده واسکونسلوس» نویسنده‌ی برزیلی است که در سال 1942 منتشر شد. برای نوشتن همین اثر بود که واسکونسلوس در حدود دوهزار کیلومتر در «سرتائوی وحشی» (منطقه‌ی خشک و تقریباً بی‌حاصل برزیل مرکزی) سفر کرد تا با جزء‌به‌جزء محیطی که می‌خواست توصیف کند، آشنا شود. آن‌گونه که خودش می‌گوید وقتی در جست‌وجوی زندگی متفاوتی به اعماق سرتائو سفر می‌کند، قلبش را در پای درختی می‌گذارد تا با اضطراب منتظر بازگشت صاحبش بماند و خودش چون ناظری بی‌طرف شاهد زندگی مردانی باشد که از ترحم به خود و دیگران بی‌خبرند. ازاین‌رو، ناگزیر از خشونت بیان شخصیت‌هایش -که بابت آن پیشاپیش از خواننده‌ی خود عذرخواهی می‌کند- الگو برمی‌دارد، اما در مقام توضیح می‌گوید که این تقلید، به‌حکم ضرورت صورت گرفته است، زیرا نرم کردن آن خیانت به واقعیت بوده است... .

*درباره‌ی نویسنده:
«ژوزه مائورو ده واسکونسلوس» در 26فوریه1920 در «بانگو» از توابع ریودوژانیروی برزیل به دنیا آمد. او دورگه‌ی پرتغالی- سرخ‌پوست بود. ژوزه به‌سبب فقر شدید خانواده، خانه را در کودکی ترک کرد تا نزد اقوامش در ناتال زندگی کند. از 10 تا 15سالگی در دبیرستان درس خواند و پس از دوران مدرسه مشاغل متعددی را تجربه کرد؛ از مربیگری کشتی گرفته تا ماهی‌‌گیری.
واسکونسلوس ذاتاً داستان‌گو بود. حافظه‌ی قدرتمند و تخیل گسترده درنهایت او را به‌سوی نویسندگی سوق داد. نخستین رمان واسکونسلوس، «موز وحشی»، در سال 1942 منتشر شد، اما موفقیت بزرگ او در عرصه‌ی ادبیات با انتشار «روزینیا، قایق من» در 1962 آشکار شد.
واسکونسلوس سبک خاصی در نویسندگی داشت. او ابتدا زمینه‌ی وقوع داستان را انتخاب می‌کرد و همه‌‌ی جزئیات آن را با بررسی‌های عمیق کشف می‌کرد. سپس تمامی وقایع داستان و حتی گفت‌وگوها را تخیل می‌کرد و دست آخر هنگامی نوشتن را آغاز می‌کرد که داستان به‌‌تمامی در خیالش شکل گرفته باشد: «... فقط زمانی نوشتن را آغاز می‌کنم که احساس کنم رمان از تمام منفذهای بدنم به خارج می‌تراود. پس از آن بی‌وقفه می‌نویسم.» به این ترتیب بود که رمان «درخت زیبای من»، شناخته‌شده‌ترین اثر واسکونسلوس، تنها در دوازده روز نوشته شد. هرچند که نویسنده اعتراف می‌کند که «... این اثر برای بیست سال در اندرون من بوده است».
در سال 1974 واسکونسلوس در رمان «خورشید را بیدار کنیم» زندگی قهرمان داستان درخت زیبای من را دنبال می‌کند. از واسکونسلوس آثار متعددی به چاپ رسیده است. کلر بودوین، منتقد فرانسوی، معتقد است وجه مشخص آثار او وجود شاعرانگی خاصی است که از کیمیای بین واقعیت و خیال ناشی می‌شود.
رمان موفق «درخت زیبای من» در سال 1968 به چاپ رسید. این کتاب تا زمان مرگ واسکونسلوس به چاپ چهل‌وهفتم رسیده بود. 32 ترجمه از این کتاب در 19 کشور جهان منتشر شده است. این کتاب الهام‌بخش آثار سینمایی، تلویزیونی و تئاتری بوده است. در سال 2003 کمیک استریپ درخت زیبای من در 224 صفحه در کره‌ی جنوبی منتشر شد.
واسکونسلوس را می‌توان نویسنده‌ای سینمایی و تلویزیونی دانست. از آثار او برای تولید آثار سینمایی اقتباس شده است. افزون بر آن، او فیلم‌نامه‌نویسی می‌کرد و در چندین فیلم سینمایی نیز به ایفای نقش پرداخت. واسکونسلوس دو بار برنده‌‌ی جایزه‌‌ی ساچی و یک‌بار برنده‌‌ی جایزه‌‌ی گوورمور ده استادو شده‌ است.

*کتاب:
Banana Brava (1942)

**** از شما مخاطبین محترم بابت کیفیت پایین برخی قسمت ها پوزش می خواهیم.****
شنیدن این کتاب برای نوجوانان پیشنهاد نمی گردد.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • تولید سال ۱۳۸۲ الان خیلی بهتر شده مثلا دون کیشوت که راوی حکایت میکنه اگر جایی رو نمیتونید به صورت نمایشی اجرا کنید بدید راوی حداقل دو خط بخونه نه اینکه حذف کنید داستان مبهم بشه
  • با سلام وخسته نباشید ، واقعا دستتون درد نکنه من عاشق کارهای این نویسنده ام چون توی کاراش پراز حس خوب طبیعته ، موقع گوش دادن به این قبیل کارها یک حسی بهم دست میده که غیر قابل توصیفه ، من عاشق طبیعتم . من همیشه برای شما ایرانصدایی ها دعا میکنم که هرچی از خدا میخواین بهتون بده .ممنون نیما هنرور ازمشهد
  • زیاد جالب و گیرا نبود...سمیه...
  • عالی بود ممنون
  • نرو سمیه...
  • خوب بود .اگه میشه به صورت روایی این کتاب رو تهیه کنید .سپاس. مینا
  • عالی بود
  • درود ⚪️نیما جانِ پاک دل🤍 از خراسان زعفرانی 🏵🧡🌼
  • خواب اوره لامصب
  • داستانی بسیار زبیا و اموزنده متشکرم از زحمات شما. ایران صدا با احترام لشکری 3مهرماه
  • داستانی بسیار زیبا و اموزنده. خسته نباشید عالی بود
  • بسیار عالی موفق باشید
  • ضمن خسته نباشید، ولی حیف از وقت واقعاً
  • عالییه
  • عالی و زیبا
  • ایرانصدای عزیز سبک نمایشی به گیرایی اجراهای روایی نیست.خسته نباشید🌺⚘
  • عالی بود
  • خوب بود ، متن داستان آموزنده بود و اجراها عالی، ممنونم 🌸
  • لطفا داستانهای نمایشی رو بیشار بزارید عالیه واقعا....تمام حس داستان رو کاملا منتقل میکنه.
  • بیشتر*

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا