منو
محمد رسول الله - نوجوانی و جوانی

محمد رسول الله - نوجوانی و جوانی

  • 11 قطعه
  • 207 دقیقه مدت کتاب
  • 11716 دریافت شده
نویسنده: رضا رهگذر
کارگردان: منوچهر اسماعیلی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
پس از مرگ حضرت عبدالمطلب و بنا به وصیت ایشان، سرپرستی محمد خردسال به عموی گرامی ایشان، حضرت ابوطالب، سپرده شد. حضرت محمد(ص) یک‌بار در دوران نوجوانی به همراه عموی خود و دیگربار در جوانی، به عنوان کاروان سالار خدیجه، عازم سفر تجارتی شام شد.

از ایرانصدا بشنوید

پس از مرگ حضرت عبدالمطلب و بنا به وصیت ایشان، سرپرستی محمد خردسال به عموی گرامی ایشان حضرت ابوطالب سپرده شد. کاروان تجارتی مکه مرکب از نزدیک به دویست بازرگان و غلامان و اجیران آنها و بیش از دو هزار شتر بار از انواع و اقسام توشه ها و کالاها از مکه عازم سرزمین شام و دمشق شدند. محمد نوجوان با اصرار از عمویش، ابوطالب، خواست که او را هم در سفر شام به همراه خود ببرد. ابوطالب هم پذیرفت و آنها بعد از بیش از یک ماه سفر در راه به نزدیکی «بُصرا» که از شهرهای بزرگ شام آن روزگار بود، رسیدند. کاروان تجارتی مکیان که محمد هم همراهش بود، در بیرون از بُصرا پای تپه‌ای که دیر «بحیرایی نصرانی» بر بالای آن بود، منزل گزیدند. اما چیزی نگذشته بود که از طرف بحیرا شخصی به نزد بزرگان کاروان آمد و آنها را برای صرف ناهار به دیر دعوت کرد ...
پس از گذشت سال ها و در زمانی که پیامبر 25 ساله بودند، روزی جناب ابوطالب عموی گرامی ایشان به آن حضرت خبر داد که «خدیجه» بانوی ثروتمند و بزرگ قریش به وسیله غلامش مِیسَره پیغام فرستاده که خیال دارد مثل هرسال کاروان تجارتی خود را راهی سرزمین شام کند و مایل است که راهبر و کاروان سالار وی «محمد امین» باشد. محمد جوان از عمویش فرصتی خواست و برای اندیشیدن و تصمیم گرفتن درباره این موضوع عازم کوه نور و غار حرا شد. پس از مدتی محمد جوان این پیشنهاد را پذیرفت و به آماده سازی کاروان مشغول گشت و در نهایت به همراه این کاروان بزرگ تجاری عازم سرزمین شام شدند ...

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

تصاویر

کتاب گویا