- 5523
- 1000
- 1000
- 1000
بربط و خنجر
«عطیه و عدنان» زوج جوانی هستند که مدتی قبل از شروع جنگ ایران و عراق به عقد هم درمیآیند. بعد از مدتی عطیه به خاطر ازدواج خواهر عدنان به عراق میرود، اما بعد از چند روز جنگ شروع میشود و او قادر به بازگشت نمی شود؛ تا اینکه...
از ایرانصدا بشنوید
«شیخ نعیم» با «عادل فیصل» که تاجری عراقی است، وارد معامله میشوند و «نعیم»، عادل را به خرمشهر دعوت میکند. در این سفر «عدنان» پسر عادل فیصل به «عطیه» دختر شیخ نعیم علاقمند میشود. بعد از مدتی این دو به عقد هم درمیآیند و عدنان به عنوان مهریه، همهی اموالش را به عطیه میبخشد. مدتی بعد عادل برای عروسی دخترش «لمیس» آنها را به بصره دعوت میکند، اما فقط عطیه به بصره میرود. بعد از عروسی لمیس روزی عادل خبر شروع جنگ میان ایران و عراق را به خانواده میدهد و به عدنان میگوید که باید هرچه زودتر عطیه را به ایران برگرداند؛ اما همهی راههای مرزی بسته شده و عطیه به اجبار در عراق ماندگار میشود.
یک ماه بعد دولت عراق همهی جوانها را به جنگ میفرستد و عدنان هم باید به جنگ برود. او در موقع رفتن، خنجری به عطیه میدهد و از او میخواهد که در مقابل چشم ناپاک از خود دفاع کند...
یک ماه بعد دولت عراق همهی جوانها را به جنگ میفرستد و عدنان هم باید به جنگ برود. او در موقع رفتن، خنجری به عطیه میدهد و از او میخواهد که در مقابل چشم ناپاک از خود دفاع کند...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان