- 4230
- 1000
- 1000
- 1000
گربه، پرنده، ستارگان
در دهکده کوچک، در قدیمی ترین خانه آنجا، زن و شوهر پیری سهره ای داشتند که برایشان بسیار ارزشمند بود؛ چون از بعد از مرگ نوه شان، برایشان به یادگار مانده بود، اما یک روز....
از ایرانصدا بشنوید
لوییجی پیراندلو (به ایتالیایی: Luigi Pirandello) (28 ژوئن 1867 - 10 دسامبر 1936)، نمایشنامهنویس و رماننویس ایتالیایی بود که در سال 1934 برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. داستانهای کوتاه او نیز شهرت زیادی دارد.
لوییجی پیراندلو در سیسیل متولد شد. پدر او بازرگان گوگرد بود و انتظار داشت که پسرش هم همان شغل را انتخاب کند؛ اما لوییجی در تحصیلاتش موفق بود و توانست در رشتهٔ ادبیات ادامهٔ تحصیل دهد. او در سال 1887 وارد دانشگاه رم شد و بعد از آن برای تحصیل به بن رفت و آنجا تز دکترای خود را دربارهٔ گویش بومی سیسیلی تکمیل کرد.
پیراندلو در نخستین کوشش خلاقش، مراثی رم گوته را ترجمه کرد و بعد از ملاقاتش با کاپوانا، نویسندهٔ سیسیلی، همهٔ توجهش را بر ادبیات داستانی ناتورالیستی متمرکز کرد. او در سال 1893، نخستین رمان خود، مطرود را نوشت.
وی مدتها استاد سبکشناسی دانشگاه رم بود و تا بعد از جنگ جهانی اول در کارش ناشناخته بود؛ تا اینکه نمایشنامهای از او با نام «شش کاراکتر در جستوجوی یک نویسنده» شهرتی ناگهانی برایش آورد.
پیراندلو از خانوادهای ثروتمند بود که در یک منطقه رشدنیافته و خشن زندگی میکردند. جایی که هرکسی مجبور بود خودش از حقوقش دفاع کند؛ بنابراین، او خیلی زود تحت تأثیر بی عدالتی و ستم موجود بین مردم قرار گرفت.
پیراندلو زندگی آسانی نداشت. علاوه بر سختیهایی که از ورشکستگی پدرش در تجارت برایشان ایجاد شد، موضوع دیگر اختلال روانی زنش بود که در خانه از او مراقبت میکرد.
وی با توجه به علاقهای که به درونیات افراد داشت، شخصیتهای داستانی اش را بیشتر با قرار دادن آنها در موقعیتهای خیالی کاوش میکرد تا شرایط واقعی. امروزه پیراندلو به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان قرن بیستم شناخته میشود.
آثار مهم وی عبارتند از: درد مطبوع، عشق بدون دلبستگی، سفیدیها و سیاهیها، مسخرهٔ مرگ و زندگی، نوبت، زمان، زن مطرود، هانری چهارم و بیست داستان.
«گربه، پرنده، ستارگان» از کتاب بیست داستان انتخاب و اجرا شده است.
لوییجی پیراندلو در سیسیل متولد شد. پدر او بازرگان گوگرد بود و انتظار داشت که پسرش هم همان شغل را انتخاب کند؛ اما لوییجی در تحصیلاتش موفق بود و توانست در رشتهٔ ادبیات ادامهٔ تحصیل دهد. او در سال 1887 وارد دانشگاه رم شد و بعد از آن برای تحصیل به بن رفت و آنجا تز دکترای خود را دربارهٔ گویش بومی سیسیلی تکمیل کرد.
پیراندلو در نخستین کوشش خلاقش، مراثی رم گوته را ترجمه کرد و بعد از ملاقاتش با کاپوانا، نویسندهٔ سیسیلی، همهٔ توجهش را بر ادبیات داستانی ناتورالیستی متمرکز کرد. او در سال 1893، نخستین رمان خود، مطرود را نوشت.
وی مدتها استاد سبکشناسی دانشگاه رم بود و تا بعد از جنگ جهانی اول در کارش ناشناخته بود؛ تا اینکه نمایشنامهای از او با نام «شش کاراکتر در جستوجوی یک نویسنده» شهرتی ناگهانی برایش آورد.
پیراندلو از خانوادهای ثروتمند بود که در یک منطقه رشدنیافته و خشن زندگی میکردند. جایی که هرکسی مجبور بود خودش از حقوقش دفاع کند؛ بنابراین، او خیلی زود تحت تأثیر بی عدالتی و ستم موجود بین مردم قرار گرفت.
پیراندلو زندگی آسانی نداشت. علاوه بر سختیهایی که از ورشکستگی پدرش در تجارت برایشان ایجاد شد، موضوع دیگر اختلال روانی زنش بود که در خانه از او مراقبت میکرد.
وی با توجه به علاقهای که به درونیات افراد داشت، شخصیتهای داستانی اش را بیشتر با قرار دادن آنها در موقعیتهای خیالی کاوش میکرد تا شرایط واقعی. امروزه پیراندلو به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان قرن بیستم شناخته میشود.
آثار مهم وی عبارتند از: درد مطبوع، عشق بدون دلبستگی، سفیدیها و سیاهیها، مسخرهٔ مرگ و زندگی، نوبت، زمان، زن مطرود، هانری چهارم و بیست داستان.
«گربه، پرنده، ستارگان» از کتاب بیست داستان انتخاب و اجرا شده است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
نظری ثبت نشده است