- 28656
- 1000
- 1000
- 1000
دختری با گوشواره مروارید
ورمر نقاش از خدمتکارش که دختر زیبایی است، می خواهد گوشواره های همسرش را به گوش بیاویزد تا از او نقاشی بکشد، اما همسرش موضوع را می فهمد.
از ایرانصدا بشنوید
گرییت مجبور است برای تمیز کردن کارگاه نقاشی یوهانس ورمر (که نقاش مطرحی است) از خانه دور شود.
پدر دخترک در حادثه ای آسیب دیده و نابینا شده است. او برای دور شدن از خانه و خانواده اش ناراحت است. پدر به او می گوید که رفتن به خانه این نقاش یک شرط دارد و آن این است که هرچیز را که تمیز می کند، باید دقیقاً سر جای خودش قرار دهد. گرییت معنی این شرط را نمی فهمد.
درحقیقت خانه متعلق به مادر همسر ورمر است. ورمر در خانه اش یک کارگاه نقاشی دارد. گرییت با دیدن نقاشی روی پرده شگفت زده می شود. بعدها زن روی پرده نقاشی را می بیند که به خانه ورمر آمده است. او زن یکی از دوستان ورمر است. زن به گرییت می گوید او اولین کسی نیست که از دیدن این نقاشی تعجب کرده است.
روزی ورمر از گرییت می خواهد روی صندلی بنشیند، گوشواره مروارید همسرش را به گوشش بیاویزد تا از او نقاشی کند.
گرییت مخالفت می کند؛ چون می داند اگر همسر ورمر بفهمد او را از خانه بیرون خواهد کرد، اما ورمر می گوید که او نخواهد فهمید ...
*دختر با یک گوشواره مروارید یک رمان تاریخی است که توسط Tracy Chevalier نوشته شده است. این رمان از نقاشی مدرسه دلفت در نقاشی "دختر با یک گوشواره مروارید" الهام گرفته شده است. Chevalier یک گزارش تخیلی از ورمیر، مدل و نقاشی را ارائه می دهد. این رمان به یک فیلم 2003 با همان نام و یک بازی سال 2008 اقتباس شده است.
اکثر آثار ورمر پرترههایی بود از طبقه معمولی و بورژوا در حین انجام کار یا زندگی روزمره که در میان بیش از 40 اثر این نقاش هلندی، «دختری با گوشواره مروارید» تنها اثری است که با دیدی کلی شکل گرفتهاست و هیچ گونه توجهی به حرفه، مکان و زمان در سیماشناسی مدل نشدهاست. نکته دیگری که برای تقریباً 300 سال هنوز هم در هالهای از ابهام قرار دارد، خودِ دختر جوانی است که از پس شانهاش به روبهرو نگاه میکند. در پس زمینهای تیره، مبهم و با پوششی نامتعارف، این دختر جوان در هیچ محیط از پیش تعیین شدهای جای نمیگیرد.
حدسها برای شناسایی این دختر بسیار گسترده بوده و همه آنها به علت عدم وجود مشخصهای ویژه در صورت، لباس یا حتی محیط، در حد حدس و گمان باقیماندهاست. از این میان میتوان به ماریا ورمر (دختر بزرگ یوهانس)، مدلینا ون رویژون (دختر دوست و حامی یوهانس، پیتر ون رویژون) و مدل گمنامی که در خانه ورمر به عنوان پیشخدمت کار میکرد، اشاره کرد. جدای از همهٔ این تفاسیر، این اثر از معدود آثاری است که الهام بخش بسیاری از نویسندگان، نقاشان و فیلمسازان در قرنها بعد از شکل گیریش بودهاست.
هماکنون این اثر در موزه مائریتشویس در شهر لاهه نگهداری میشود.
پدر دخترک در حادثه ای آسیب دیده و نابینا شده است. او برای دور شدن از خانه و خانواده اش ناراحت است. پدر به او می گوید که رفتن به خانه این نقاش یک شرط دارد و آن این است که هرچیز را که تمیز می کند، باید دقیقاً سر جای خودش قرار دهد. گرییت معنی این شرط را نمی فهمد.
درحقیقت خانه متعلق به مادر همسر ورمر است. ورمر در خانه اش یک کارگاه نقاشی دارد. گرییت با دیدن نقاشی روی پرده شگفت زده می شود. بعدها زن روی پرده نقاشی را می بیند که به خانه ورمر آمده است. او زن یکی از دوستان ورمر است. زن به گرییت می گوید او اولین کسی نیست که از دیدن این نقاشی تعجب کرده است.
روزی ورمر از گرییت می خواهد روی صندلی بنشیند، گوشواره مروارید همسرش را به گوشش بیاویزد تا از او نقاشی کند.
گرییت مخالفت می کند؛ چون می داند اگر همسر ورمر بفهمد او را از خانه بیرون خواهد کرد، اما ورمر می گوید که او نخواهد فهمید ...
*دختر با یک گوشواره مروارید یک رمان تاریخی است که توسط Tracy Chevalier نوشته شده است. این رمان از نقاشی مدرسه دلفت در نقاشی "دختر با یک گوشواره مروارید" الهام گرفته شده است. Chevalier یک گزارش تخیلی از ورمیر، مدل و نقاشی را ارائه می دهد. این رمان به یک فیلم 2003 با همان نام و یک بازی سال 2008 اقتباس شده است.
اکثر آثار ورمر پرترههایی بود از طبقه معمولی و بورژوا در حین انجام کار یا زندگی روزمره که در میان بیش از 40 اثر این نقاش هلندی، «دختری با گوشواره مروارید» تنها اثری است که با دیدی کلی شکل گرفتهاست و هیچ گونه توجهی به حرفه، مکان و زمان در سیماشناسی مدل نشدهاست. نکته دیگری که برای تقریباً 300 سال هنوز هم در هالهای از ابهام قرار دارد، خودِ دختر جوانی است که از پس شانهاش به روبهرو نگاه میکند. در پس زمینهای تیره، مبهم و با پوششی نامتعارف، این دختر جوان در هیچ محیط از پیش تعیین شدهای جای نمیگیرد.
حدسها برای شناسایی این دختر بسیار گسترده بوده و همه آنها به علت عدم وجود مشخصهای ویژه در صورت، لباس یا حتی محیط، در حد حدس و گمان باقیماندهاست. از این میان میتوان به ماریا ورمر (دختر بزرگ یوهانس)، مدلینا ون رویژون (دختر دوست و حامی یوهانس، پیتر ون رویژون) و مدل گمنامی که در خانه ورمر به عنوان پیشخدمت کار میکرد، اشاره کرد. جدای از همهٔ این تفاسیر، این اثر از معدود آثاری است که الهام بخش بسیاری از نویسندگان، نقاشان و فیلمسازان در قرنها بعد از شکل گیریش بودهاست.
هماکنون این اثر در موزه مائریتشویس در شهر لاهه نگهداری میشود.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان