- 9652
- 1000
- 1000
- 1000
مادربزرگ آن
«آن هافمن» برای برداشتن پول به بانک مراجعه میکند تا برای نوههایش (پیتر و الیزا) هدیه بخرد، اما در همین موقع دو سارق به نام دیوید و جورج به بانک دستبرد می زنند.
از ایرانصدا بشنوید
خانم «آن»، با وجود اینکه ترسیده، دختری به نام امیلی را که از کارمندان بانک است، از مرگ نجات میدهد و به خاطر این مسئله در شهر معروف میشود. جورج و دیوید از بانک فرار میکنند؛ اما از ترس ا ینکه «آن» آنها را شناسایی کرده و تحویل پلیس بدهد، شبانه به سراغش میروند و جورج تصمیم میگیرد که به تنهایی و بدون کمک دیوید، آن هافمن پیر را به مرگ برساند... اما در همان شب خانم هافمن به طرز عجیبی دچار بیهوشی و ایست قلبی می شود و سارقان با گمان این که او مرده است، فرار می کنند.
فردای آن روز نوه ها مادر بزرگ را در سرداب خانه پیدا می کنند و از ترس، تا آمدن مادرشان از سفر کاری، در یخچال سرداب پنهان می کنند. سرمای هوا باعث می شود تا دوباره قلی پیرزن به تپش افتد و باعث تعجب زیاد دختر، نوه ها و حتی سارقان گردد.
فردای آن روز نوه ها مادر بزرگ را در سرداب خانه پیدا می کنند و از ترس، تا آمدن مادرشان از سفر کاری، در یخچال سرداب پنهان می کنند. سرمای هوا باعث می شود تا دوباره قلی پیرزن به تپش افتد و باعث تعجب زیاد دختر، نوه ها و حتی سارقان گردد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان