- 11498
- 1000
- 1000
- 1000
مرغابی وحشی
راحیل بنییعقوب که همسرش را به تازگی از دست داده است، درصدد انتقام از شخصی به نام اردشیر تیام است. او تیام را مسبب مرگ شوهرش، کیهان ملک، میداند؛ تیام رئیس یکی از شرکتهای بزرگ بازرگانی است که همسر راحیل به عنوان مشاور در آن کار میکرد.
از ایرانصدا بشنوید
راحیل معتقد است که تیام اختلاس میلیاردی کرده است و چون کیهان از این قضیه مطلع شده، او را به قتل رسانده است. اما تیام منکر این قضیه میشود و معتقد است که راحیل بعد از مرگ همسرش دچار مشکل روانی شده است.
ازطرفی راحیل مدارک کافی برای اثبات ادعای خود ندارد. او از سعید، نامزد قبلیاش، که زمانی در نیروی انتظامی بوده، میخواهد که کمکش کند، اما سعید سالها پیش استعفا کرده و درحال حاضر در دبی زندگی میکند.
سرانجام راحیل با گذاشتن بمب دستسازی که خودش درست کرده، سعی میکند تیام را به قتل برساند، اما بمب به اشتباه در جای دیگری منفجر میشود و باعث کشتهشدن عدهی دیگری میشود.
راحیل وقتی این موضوع را میفهمد دچار عذاب وجدان میشود و خودش را به پلیس معرفی میکند و تحت بازجویی قرار میگیرد، بازپرس پرونده حرفهای او را باور نمیکند و فکر میکند او عضو یک گروه تروریستی است.
راحیل به بازداشتگاه موقت منتقل میشود. سعید به دیدنش میآید و با گذاشتن وثیقه و صحبت با بازپرس پرونده، او را به مدت سه روز از بازداشتگاه بیرون میآورد.
در این فاصله سعید و راحیل طی نقشهای از قبل تعیینشده، به سراغ تیام میروند که مدارکی پیدا کنند. سرانجام این ملاقات منجر به تیرخوردن تیام به دست سعید میشود.
راحیل و سعید مجبور میشوند فرار کنند. آنها به دوبی، خانه سعید، میروند. در آنجا، کتی (نامزد سعید) به او اطلاع میدهد که تیام زنده است. او اطلاعات زیادی درباره تیام به دست آورده که در اختیار سعید میگذارد.
ازطرفی دیگر، شخصی ناشناس با راحیل تماس میگیرد و به میگوید خواهرش (رز) را به گروگان گرفتهاند. راحیل مجبور میشود این قضیه را با بهروز (شوهر رز) در میان بگذارد. راحیل به همراه کتی و سعید از دوبی خارج شده و به کویت می روند. در آنجا کتی از آنها جدا شده و بعد از ساعتی با سعید تماس میگیرد که به تنهایی از هتل خارج شود.
با رفتن سعید از هتل، رز که توانسته از دست افراد تیام فرار کند، با راحیل تماس میگیرد و به او اطلاع میدهد که کتی جاسوس تیام است.
سعید و راحیل، به منزل یکی از دوستان سعید به نام مسعود میروند تا بتوانند چند روز بعد به اروپا بروند...
ازطرفی راحیل مدارک کافی برای اثبات ادعای خود ندارد. او از سعید، نامزد قبلیاش، که زمانی در نیروی انتظامی بوده، میخواهد که کمکش کند، اما سعید سالها پیش استعفا کرده و درحال حاضر در دبی زندگی میکند.
سرانجام راحیل با گذاشتن بمب دستسازی که خودش درست کرده، سعی میکند تیام را به قتل برساند، اما بمب به اشتباه در جای دیگری منفجر میشود و باعث کشتهشدن عدهی دیگری میشود.
راحیل وقتی این موضوع را میفهمد دچار عذاب وجدان میشود و خودش را به پلیس معرفی میکند و تحت بازجویی قرار میگیرد، بازپرس پرونده حرفهای او را باور نمیکند و فکر میکند او عضو یک گروه تروریستی است.
راحیل به بازداشتگاه موقت منتقل میشود. سعید به دیدنش میآید و با گذاشتن وثیقه و صحبت با بازپرس پرونده، او را به مدت سه روز از بازداشتگاه بیرون میآورد.
در این فاصله سعید و راحیل طی نقشهای از قبل تعیینشده، به سراغ تیام میروند که مدارکی پیدا کنند. سرانجام این ملاقات منجر به تیرخوردن تیام به دست سعید میشود.
راحیل و سعید مجبور میشوند فرار کنند. آنها به دوبی، خانه سعید، میروند. در آنجا، کتی (نامزد سعید) به او اطلاع میدهد که تیام زنده است. او اطلاعات زیادی درباره تیام به دست آورده که در اختیار سعید میگذارد.
ازطرفی دیگر، شخصی ناشناس با راحیل تماس میگیرد و به میگوید خواهرش (رز) را به گروگان گرفتهاند. راحیل مجبور میشود این قضیه را با بهروز (شوهر رز) در میان بگذارد. راحیل به همراه کتی و سعید از دوبی خارج شده و به کویت می روند. در آنجا کتی از آنها جدا شده و بعد از ساعتی با سعید تماس میگیرد که به تنهایی از هتل خارج شود.
با رفتن سعید از هتل، رز که توانسته از دست افراد تیام فرار کند، با راحیل تماس میگیرد و به او اطلاع میدهد که کتی جاسوس تیام است.
سعید و راحیل، به منزل یکی از دوستان سعید به نام مسعود میروند تا بتوانند چند روز بعد به اروپا بروند...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان