- 12190
- 1000
- 1000
- 1000
پسر ایران
سید نورالدین عافی زاده، در سال 1343 در روستای خنجان از حوالی تبریز متولد شد. این رزمنده ی نوجوان با تلاش و زحمت فراوان، رضایت والدین و مسئولان را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب کرد تا در راه وطن بجنگد.
از ایرانصدا بشنوید
سید نورالدین عافی زاده از دی ماه 1359 -یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی، به جبهههای نبرد با متجاوزان می رود. او حضور در گردانهای خط شکن لشکر 31 عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته در جبهههای مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است. نورالدین نزدیک به 80 ماه از دوران جنگ تحمیلی را با وجود جراحات سنگین و شهادت برادر کوچکترش، سید صادق در برابر چشمانش، در جبهه می ماند.
کتاب "نورالدین، پسر ایران" روایتی است از عملیات بدر، عملیات والفجر هشت و عملیات کربلای چهار. این کتاب که انتشارات سوره ی مهر آن را در آذر ماه 1390 منتشر کرده، ششصدمین کتاب دفتر ادبیات و هنر حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی در 23 سال فعالیت آن به حساب میآید.
خاطرات سید نورالدین عافی زاده را ابتدا در سال 1373، آقای موسی غیور، در 40 ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و معصومه سپهری از سال 1383 کار پیادهسازی و تنظیم این مصاحبهها را بر عهده گرفت. وی برای فراهم آوردن این کتابِ 700 صفحهای شخصاً نیز، چندین مصاحبه ی تکمیلی از صاحب خاطرات و همرزمان او گرفت.
سید نورالدین در بیان انگیزهاش برای بازگویی خاطرات جنگ در آخرین برگ خاطراتش چنین گفته است: «اصلاً فکر نمیکردم گفتن خاطرات در این زمان اهمیت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبهها مطرح نشده بود. واقعیت این است من هم مرتب درگیر عوارض مجروحیتهایم بودم، اما سال 1373 یک شب خواب دیدم آقای خامنهای ورقههایی در دست دارد که میخواند و گریه میکند. من هم در آن اتاق بودم. کسی گفت اینها خاطرات یک جانباز 70 درصد است که 80 ماه در جبههها بوده و باز میگوید که درباره جنگ کاری نکردهام ... این خواب فکرم را مشغول کرده بود. احساس میکردم وظیفهام در قبال آنچه در روزهای جنگ بر سر این مردم آمد، با گفتن این خاطرهها به سرانجام میرسد. بنابراین خاطرات هشت سال زندگی در متن جنگ را بازگفتم تا یاد آن لحظههای بینظیر برای همیشه زنده بماند.»
کتاب "نورالدین، پسر ایران" روایتی است از عملیات بدر، عملیات والفجر هشت و عملیات کربلای چهار. این کتاب که انتشارات سوره ی مهر آن را در آذر ماه 1390 منتشر کرده، ششصدمین کتاب دفتر ادبیات و هنر حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی در 23 سال فعالیت آن به حساب میآید.
خاطرات سید نورالدین عافی زاده را ابتدا در سال 1373، آقای موسی غیور، در 40 ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و معصومه سپهری از سال 1383 کار پیادهسازی و تنظیم این مصاحبهها را بر عهده گرفت. وی برای فراهم آوردن این کتابِ 700 صفحهای شخصاً نیز، چندین مصاحبه ی تکمیلی از صاحب خاطرات و همرزمان او گرفت.
سید نورالدین در بیان انگیزهاش برای بازگویی خاطرات جنگ در آخرین برگ خاطراتش چنین گفته است: «اصلاً فکر نمیکردم گفتن خاطرات در این زمان اهمیت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبهها مطرح نشده بود. واقعیت این است من هم مرتب درگیر عوارض مجروحیتهایم بودم، اما سال 1373 یک شب خواب دیدم آقای خامنهای ورقههایی در دست دارد که میخواند و گریه میکند. من هم در آن اتاق بودم. کسی گفت اینها خاطرات یک جانباز 70 درصد است که 80 ماه در جبههها بوده و باز میگوید که درباره جنگ کاری نکردهام ... این خواب فکرم را مشغول کرده بود. احساس میکردم وظیفهام در قبال آنچه در روزهای جنگ بر سر این مردم آمد، با گفتن این خاطرهها به سرانجام میرسد. بنابراین خاطرات هشت سال زندگی در متن جنگ را بازگفتم تا یاد آن لحظههای بینظیر برای همیشه زنده بماند.»
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان