«مرتضی غرقی»، در کتاب «از تفنگ تا قلم»، خاطرات و مشاهدات خود از دوران جنگ تحمیلی را شرح میدهد.
از ایرانصدا بشنوید
هشت سال دفاع مقدس دوران پرتنش و سرنوشتسازی برای مردم ایران بود. این دوران نشاندهندهی رشادتها، فداکاریها و دلاوریهای ملتی است که در راه دفاع از کشور، انقلاب و میهن اسلامی از جان خود گذشتند و دشمن را شکست دادند.
مرتضی غرقی، نویسندهی کتاب از تفنگ تا قلم، در شش فصل خاطرات خود از روزهای جنگ تحمیلی را بیان میکند.
فصل اول دربارهی دوران سربازی وی و آغاز حملهی دشمن بعثی به نقاط مهم و حساس کشور است. مرتضی غرقی پس از اعزام به جبههی اهواز، حالوهوای شهر، فرماندهان، افسران و مردم در ابتدای جنگ را توضیف میکند.
فصل دوم دربارهی مأموریتهایی است که نویسنده پس از خبرنگار شدن انجام میدهد. در همین زمان، خبر شهادت برادرش در عملیات رمضان را میشنود.
غرقی در این کتاب رویدادهای مهمی مانند عملیات والفجر مقدماتی، کربلای4، کربلای5 و والفجر8 را به تصویر میکشد. او در عملیات والفجر8، براثر حملهی شیمیایی دشمن بعثی، به افتخار جانبازی نائل میگردد.
وی در فصل آخر یکی از عملیاتهای برونمرزی اعضای قرارگاه رمضان را روایت میکند. او به همراه یک گروه 80نفرهی چریک از شهر مریوان خارج میشود و برای انجام مأموریت عازم شهر «سید صادق» در عراق میگردند؛ عملیاتی ناموفق که گرچه غرقی و دوستانش موفق به شکستن محاصره و فرار میشوند، اما به شهادت هفت نفر و اسارت تعدادی دیگر میانجامد.
در بخشی از کتاب از تفنگ تا قلم میخوانیم:
«گرمای هوا شکسته بود و تمام شهر رنگ پاییز به خود گرفته بود و بوی مهر همهجا پیچیده بود. حدود ساعت 2 بعدازظهر 31شهریور1359 بود. شهر خلوت شده بود و اکثراً از خرید یا محل کار به خانه برگشته بودند. من هم درحال برگشت به منزل بودم. وقتی قدمهایم را آن طرف درب پادگان گذاشتم، ناگهان حس کردم زمین زیر پایم لرزید و پسلرزههای انفجاری را شنیدم که موجی از نگرانی را در وجودم ایجاد کرد...».
مرتضی غرقی، نویسندهی کتاب از تفنگ تا قلم، در شش فصل خاطرات خود از روزهای جنگ تحمیلی را بیان میکند.
فصل اول دربارهی دوران سربازی وی و آغاز حملهی دشمن بعثی به نقاط مهم و حساس کشور است. مرتضی غرقی پس از اعزام به جبههی اهواز، حالوهوای شهر، فرماندهان، افسران و مردم در ابتدای جنگ را توضیف میکند.
فصل دوم دربارهی مأموریتهایی است که نویسنده پس از خبرنگار شدن انجام میدهد. در همین زمان، خبر شهادت برادرش در عملیات رمضان را میشنود.
غرقی در این کتاب رویدادهای مهمی مانند عملیات والفجر مقدماتی، کربلای4، کربلای5 و والفجر8 را به تصویر میکشد. او در عملیات والفجر8، براثر حملهی شیمیایی دشمن بعثی، به افتخار جانبازی نائل میگردد.
وی در فصل آخر یکی از عملیاتهای برونمرزی اعضای قرارگاه رمضان را روایت میکند. او به همراه یک گروه 80نفرهی چریک از شهر مریوان خارج میشود و برای انجام مأموریت عازم شهر «سید صادق» در عراق میگردند؛ عملیاتی ناموفق که گرچه غرقی و دوستانش موفق به شکستن محاصره و فرار میشوند، اما به شهادت هفت نفر و اسارت تعدادی دیگر میانجامد.
در بخشی از کتاب از تفنگ تا قلم میخوانیم:
«گرمای هوا شکسته بود و تمام شهر رنگ پاییز به خود گرفته بود و بوی مهر همهجا پیچیده بود. حدود ساعت 2 بعدازظهر 31شهریور1359 بود. شهر خلوت شده بود و اکثراً از خرید یا محل کار به خانه برگشته بودند. من هم درحال برگشت به منزل بودم. وقتی قدمهایم را آن طرف درب پادگان گذاشتم، ناگهان حس کردم زمین زیر پایم لرزید و پسلرزههای انفجاری را شنیدم که موجی از نگرانی را در وجودم ایجاد کرد...».
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان