- 24822
- 1000
- 1000
- 1000
مجنون چو حدیث عشق بشنید
این داستان، فضای شهر گنجه در قرن پنجم هجری و حکیم نظامی گنجوی در 25 سالگی را ترسیم می کند. او به همراه سه خاله اش در خانه ای زندگی می کند. با ورود شیخ ابومظفر بهرام شاه به گنجه مجلسی برای دیدار برگزار می شود.
از ایرانصدا بشنوید
لیلی دختری است که همچون پدرش اهل فلسفه و ادب است. او در این مجلس شرکت می کند. از طرفی نظامی نیز قصد شرکت در این مجلس و دیدار با بهرام شاه را دارد که بر سر راه مردی ژنده پوش را ملاقات می کند که ادعا می کند اشعار او را خوانده و آمده تا او را از ادامه ی راه شاعری منصرف کند. مرد ژنده پوش که یحیی نام دارد معتقد است که اشعار عاشقانه در جامعه عواقب بدی به همراه خواهد داشت. یحیی نمی داند که جمال الدین عشق لیلی را در سر دارد و همین موضوع موجب می شود شور او در سرودن شعر بیشتر و بیشتر شود. یحیی برای جمال الدین می گوید که اشعار او در میان مرداب نزدیک خانه یافته و شعر او یحیی را به یاد عشق قدیمی اش می اندازد. جمال الدین بعد از مدتی همنشینی با یحیی از راز او با خبر می شود. ناگهان طوفانی برپا می شود و تمام اشعار نظامی را که موجب دلگرمی یحیی تا آن روز بوده است باد با خود می برد. یحیی نیز خود را به داخل مرداب می اندازد...
*از دقیقه ی شصت و نه تا پایان فصل ( یک ساعت و بیست و سه دقیقه )مشکل فنی وجود دارد که به علت قدیمی بودن نمایش صدایی زاید بر روی صوت است .
*از دقیقه ی شصت و نه تا پایان فصل ( یک ساعت و بیست و سه دقیقه )مشکل فنی وجود دارد که به علت قدیمی بودن نمایش صدایی زاید بر روی صوت است .
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان