- 14646
- 1000
- 1000
- 1000
داستانهای کوتاه ناتانیل هاثورن
این کتاب گویا دربردارندهی شش داستان کوتاه از نویسندهی برجستهی آمریکایی «ناتانیل هاثورن» است.
از ایرانصدا بشنوید
داستانهایی که در این مجموعه خواهید شنید، عبارتاند از:
1- غنچه؛
2- مهمان بلندپرواز؛
3- اوراق شوم؛
4- زائران کنتربری؛
5- صورت سنگی بزرگ؛
6- فاجعهی آقای هیگنبوتام.
* دربارهی نویسنده:
ناتانیل هاثورن در 4 ژوئیهی سال 1804 به دنیا آمد. اجداد او از قرن هفدهم در شهر سیلم آمریکا زندگی میکردند. جد ناتانیل هاثورن قاضی این شهر بود که در دورهی او محاکمهی جادوگران آغاز شد و او در طول دوران قضاوت خود دستور داد زنی را، بهدلیل اعتقاداتش، در ملأعام شلاق بزنند. او هیچوقت از این تصمیم عذرخواهی نکرد. به همین دلیل، ناتانیل هاثورن تصمیم گرفت که به فامیلی خود یک «W» اضافه کند و به این طریق نسبت خود را با جدش مخفی سازد.
زمانی که هاثورن چهارساله بود، پدرش را از دست داد. همین موضوع باعث شد که او نزد خانوادهی مادری خود برود و در آنجا تحت سرپرستی مادربزرگ و داییهایش بزرگ شود.
ناتانیل در کودکی از مدرسه بیزار بود. اتفاقی برای او افتاد که باعث شد بتواند کمتر از همسنوسالهایش به مدرسه برود؛ پای او در نُهسالگی دچار آسیب شد و او بعضی روزها در خانه میماند. البته این اتفاق پیامدهای مثبتی برای ناتانیل جوان داشت؛ او در این سالها با بزرگان ادبیات آشنا شد و آثار «ویلیام شکسپیر» را خواند.
ناتانیل هاثورن در سال 1821 تحصیلات عالی خود را در دانشگاه «بودین» آغاز کرد. دو نفر از همکلاسیهای او در این دانشگاه آیندهی درخشانی پیدا کردند: یکی از آنها «فرانکلین پیرس» بود که به سیاست راه یافت و چهاردهمین رئیسجمهور آمریکا شد. دیگری نیز «دزورث لانگ فلو» از شاعران مشهور آمریکا به شمار میرود. ناتانیل هاثورن اما چندان دانشجوی موفقی نبود؛ درنتیجه تصمیم گرفت دانشگاه را رها کند و به خانهی خود بازگردد.
ناتانیل در 1825 از دانشگاه به خانه برگشت. او در یک اتاق زیرشیروانی زندگی میکرد و در این مدت از همهکس، چه خانواده و چه جامعه، دوری میگزید. این وضعیت او 12 سال به طول انجامید. این دوره از زندگی او ذهن بسیاری از منتقدان و زندگینامهنویسان او را به خود مشغول کردهاست. نانتانیل در این سالها به مهارت نویسندگی خود افزود و در سال 1828 اولین رمان خود را منتشر کرد. از آنجایی که رمانش با موفقیت چندانی مواجه نشد، همهی نسخههای کتاب را از بین برد.
ناتانیل هاثورن سرانجام در سال 1837 کتاب «داستانهای بازگفته» (Twice-Told Tales) را منتشر کرد. این کتاب با استقبال همراه شد و شهرت او را بهدنبال داشت، اما ناتانیل هاثورن نتوانست ازطریق فروش این کتاب درآمد چندانی بهدست آورد. او پس از ازدواج با مشکلات جدی مالی روبهرو شد و برای چندسالی نویسندگی را کنار گذاشت و به شغلهای گوناگونی چون کار در ادارهی گمرک روی آورد. اما این شغلها نیز نمیتوانستند او را راضی و همینطور مشکلات مالی او را برطرف کنند. تا اینکه توانست با سختی فراوان رمان «داغ ننگ» را به پایان ببرد که با استقبال مخاطبان مواجه شد.
هاثورن در پایان عمر خود حالوروز خوشی نداشت و روزهای خود را با ناامیدی بهسر میبرد. او در 19 ماه مهی سال 1846 در «نیو همپشایر» آمریکا درگذشت. فرانکلین پیرس، رئیسجمهور آمریکا، و دزورث لانگ فلو، شاعر آمریکایی، از کسانی بودند که تابوت او را در مراسم دفن همراهی کردند.
* وی امروزه بهسببِ داستانهای کوتاهش معروف است. تعدادی از آثار او عبارتاند از:
- رمانها: فنشاو (1828)، حرف سرخفام (در ایران داغ ننگ) (1850)، خانهی هفت شیروانی (1851)، ماجرای عاشقانه بلیث دال (1852)، فون مرمری (1860)، ماجرای عاشقانهی دالیور (1863)، اکسیر حیات (1872).
- داستانهای کوتاه: گودمن براون جوان (1835)، قصههای بازگفته (1837)، موسی (1846)، تصویر برفی (1852)، کتاب شگفتانگیز برای دخترها و پسرها (1852)، قصههای تنگلوود (1852)، رمانس دالیور (1876)، صورت سنگی بزرگ (1889)، راهآهن آسمانی و ...
* کتاب:
The great stone face (1889)
1- غنچه؛
2- مهمان بلندپرواز؛
3- اوراق شوم؛
4- زائران کنتربری؛
5- صورت سنگی بزرگ؛
6- فاجعهی آقای هیگنبوتام.
* دربارهی نویسنده:
ناتانیل هاثورن در 4 ژوئیهی سال 1804 به دنیا آمد. اجداد او از قرن هفدهم در شهر سیلم آمریکا زندگی میکردند. جد ناتانیل هاثورن قاضی این شهر بود که در دورهی او محاکمهی جادوگران آغاز شد و او در طول دوران قضاوت خود دستور داد زنی را، بهدلیل اعتقاداتش، در ملأعام شلاق بزنند. او هیچوقت از این تصمیم عذرخواهی نکرد. به همین دلیل، ناتانیل هاثورن تصمیم گرفت که به فامیلی خود یک «W» اضافه کند و به این طریق نسبت خود را با جدش مخفی سازد.
زمانی که هاثورن چهارساله بود، پدرش را از دست داد. همین موضوع باعث شد که او نزد خانوادهی مادری خود برود و در آنجا تحت سرپرستی مادربزرگ و داییهایش بزرگ شود.
ناتانیل در کودکی از مدرسه بیزار بود. اتفاقی برای او افتاد که باعث شد بتواند کمتر از همسنوسالهایش به مدرسه برود؛ پای او در نُهسالگی دچار آسیب شد و او بعضی روزها در خانه میماند. البته این اتفاق پیامدهای مثبتی برای ناتانیل جوان داشت؛ او در این سالها با بزرگان ادبیات آشنا شد و آثار «ویلیام شکسپیر» را خواند.
ناتانیل هاثورن در سال 1821 تحصیلات عالی خود را در دانشگاه «بودین» آغاز کرد. دو نفر از همکلاسیهای او در این دانشگاه آیندهی درخشانی پیدا کردند: یکی از آنها «فرانکلین پیرس» بود که به سیاست راه یافت و چهاردهمین رئیسجمهور آمریکا شد. دیگری نیز «دزورث لانگ فلو» از شاعران مشهور آمریکا به شمار میرود. ناتانیل هاثورن اما چندان دانشجوی موفقی نبود؛ درنتیجه تصمیم گرفت دانشگاه را رها کند و به خانهی خود بازگردد.
ناتانیل در 1825 از دانشگاه به خانه برگشت. او در یک اتاق زیرشیروانی زندگی میکرد و در این مدت از همهکس، چه خانواده و چه جامعه، دوری میگزید. این وضعیت او 12 سال به طول انجامید. این دوره از زندگی او ذهن بسیاری از منتقدان و زندگینامهنویسان او را به خود مشغول کردهاست. نانتانیل در این سالها به مهارت نویسندگی خود افزود و در سال 1828 اولین رمان خود را منتشر کرد. از آنجایی که رمانش با موفقیت چندانی مواجه نشد، همهی نسخههای کتاب را از بین برد.
ناتانیل هاثورن سرانجام در سال 1837 کتاب «داستانهای بازگفته» (Twice-Told Tales) را منتشر کرد. این کتاب با استقبال همراه شد و شهرت او را بهدنبال داشت، اما ناتانیل هاثورن نتوانست ازطریق فروش این کتاب درآمد چندانی بهدست آورد. او پس از ازدواج با مشکلات جدی مالی روبهرو شد و برای چندسالی نویسندگی را کنار گذاشت و به شغلهای گوناگونی چون کار در ادارهی گمرک روی آورد. اما این شغلها نیز نمیتوانستند او را راضی و همینطور مشکلات مالی او را برطرف کنند. تا اینکه توانست با سختی فراوان رمان «داغ ننگ» را به پایان ببرد که با استقبال مخاطبان مواجه شد.
هاثورن در پایان عمر خود حالوروز خوشی نداشت و روزهای خود را با ناامیدی بهسر میبرد. او در 19 ماه مهی سال 1846 در «نیو همپشایر» آمریکا درگذشت. فرانکلین پیرس، رئیسجمهور آمریکا، و دزورث لانگ فلو، شاعر آمریکایی، از کسانی بودند که تابوت او را در مراسم دفن همراهی کردند.
* وی امروزه بهسببِ داستانهای کوتاهش معروف است. تعدادی از آثار او عبارتاند از:
- رمانها: فنشاو (1828)، حرف سرخفام (در ایران داغ ننگ) (1850)، خانهی هفت شیروانی (1851)، ماجرای عاشقانه بلیث دال (1852)، فون مرمری (1860)، ماجرای عاشقانهی دالیور (1863)، اکسیر حیات (1872).
- داستانهای کوتاه: گودمن براون جوان (1835)، قصههای بازگفته (1837)، موسی (1846)، تصویر برفی (1852)، کتاب شگفتانگیز برای دخترها و پسرها (1852)، قصههای تنگلوود (1852)، رمانس دالیور (1876)، صورت سنگی بزرگ (1889)، راهآهن آسمانی و ...
* کتاب:
The great stone face (1889)
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان