- خانم!؟ حالتون خوبه؟ صدای من رو میشنوین؟خانم!
- ببخشید یه لحظه انگار خوابم برد؛ الان بلند میشم؛ چه زود وقت اذان شد، یهو پلکهام سنگین شد... .
- ببخشید یه لحظه انگار خوابم برد؛ الان بلند میشم؛ چه زود وقت اذان شد، یهو پلکهام سنگین شد... .
از ایرانصدا بشنوید
- توی صحن جامعه اورژانس هست، اگه خیلی حالتون بد شد، به من یا بقیهی خادمها بگین که اطلاع بدیم اورژانس بیاد. خانمها دور ایشون رو خلوت کنین؛ راه بقیه زوار رو سد کردین... چیزی نشده؛ یه سرگیجهی عادی بوده... بفرمایین.
- گوشیم؟! داشتم حرف میزدم، یهو افتادم!
- آره از دستت افتاد. من برداشتم که گم نشه. گویا داشتی با کسی حرف میزدی.
- نه حرف نمیزدم؛ داشتم صدامو ضبط میکردم. انگار دوباره برگشتم... مثل قدیم که یه بار برگشتم از مرگ، برای همین اومدم مشهد، برای یه نذر قدیمی.
- پس دختر جان از السّابقون السّابقونی... سفارش ما رو هم پیش آقا بکن.
- انشاالله که باشم، ولی نیستم... .
- گوشیم؟! داشتم حرف میزدم، یهو افتادم!
- آره از دستت افتاد. من برداشتم که گم نشه. گویا داشتی با کسی حرف میزدی.
- نه حرف نمیزدم؛ داشتم صدامو ضبط میکردم. انگار دوباره برگشتم... مثل قدیم که یه بار برگشتم از مرگ، برای همین اومدم مشهد، برای یه نذر قدیمی.
- پس دختر جان از السّابقون السّابقونی... سفارش ما رو هم پیش آقا بکن.
- انشاالله که باشم، ولی نیستم... .
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
فصل پاياني
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان