- 3831
- 1000
- 1000
- 1000
نشان حبیب
دکتر «حبیب جریری» که در روز 14 مهر سال 1359 با گروهی از پزشکان به مناطق جنگی جنوب کشور اعزام شده بود، به اسارت نیروهای ارتش متجاوز صدام درآمد و تاکنون هیچ اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست.
از ایرانصدا بشنوید
دربارهی کتاب
کتاب یادگاران انقلاب ١2: نشان حبیب، براساس خاطرات حبیب جریری.
«حبیب جریری» از فعّالان و مبارزان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی است که در زندان رژیم طاغوت و در دوران جنگ، در زندانهای حزب بعث، حبس و شکنجه شد.
«نشان حبیب» کتابی است که زندگی حبیب جریری، مبارز سیاسی و مفقودالاثر را بررسی میکند. این کتاب برای نشاندار کردن او نیست، بلکه برای معرّفی و شناخت اوست. هماکنون هیچکس از سرنوشت جریری که در دوران دفاع مقدّس به اسارت بعثیها درآمد، اطّلاعی ندارد و حتّی نام او در فهرست صلیبسرخ نیز ثبت نشده است.
منبع اصلی تألیف این کتاب گفتوگو با اعضای خانواده، دوستان و همرزمان حبیب جریری است. این کتاب در چهار فصل و با نگاهی بر زندگی و مبارزههای او از زندانهای رژیم پهلوی تدوین شده است. در بخشی از کتاب آمده است: «نوازش که آغاز میشد، مثل کبکی که در چنگال شاهین افتاده باشد، فریاد میکشیدم. از خدا یاری میخواستم تا آزادم کنند. جان آدم تا لب گور کشیده میشد و برمیگشت. درد از چهارستون بدنم بالا میرفت. بازجو به این واکنشها اعتنایی نداشت و داد و بیداد به دردش نمیخورد. او در صداهای گوشخراش من، تنها به دنبال فرکانس موردنظرش میگشت؛ یک کلمه اعتراف یا اقرار و فاشکردن آنچه به مانند دفینهای در سینهام مانده بود. به زمین میافتادم و موزاییکها را میخراشیدم. بازجوی قویالجثه، سرم را از پشت چنگ میزد و تکان میداد. این صید بزرگ، در سوراخ لانهی بازجو نمیرفت؛ بنابراین، بیشتر کلافه میشد و شکنجهام میداد. مردی شریر از راه میرسید و در را باز میگذاشت تا بازجو برود و نفسی تازه کند. سپس، خودش دستبهکار میشد. من که مسلک آنان را میدانستم، غرولند میکردم و آب میطلبیدم. بازجوی اوّلی، میرفت و عوض لیوان با سطل بازمیگشت و بهجای نوشاندن، مثل فرش کهنهای برم میگرداند و بر تمام پیکرم آب میپاشید. افزون بر شکنجهی جسمی، با اعصابم هم بازی میکرد؛ همانطور به پشت خوابیده بودم و لرز و سرمای بیشتری به جانم میافتاد.»
دربارهی نویسنده
«مصطفی محمّدی» سال 1378 در پنجمین دورهی انتخاب کتاب سال دفاع مقدّس برای اثر «روز سوم» -زندگینامهی شهید حاج عبداله نوریان- برگزیده شد؛ این کتاب از سوی کنگرهی سرداران شهید سپاه استان تهران منتشر شد.
وی پیشتر، در سال 81 کتاب، «یاوران بییار» -زندگینامهی 230 شهید سپاه- را منتشر کرد و یکسال بعد کتاب «از پنج نفر» -زندگینامهی شهیدان یزدانخواه- را از سوی نشر شاهد به چاپ رساند. وی در همان سال کتاب دیگری را با عنوان «روی ابروی چپ» -زندگینامهی شهید علیاصغر نایب- نوشت که از سوی کنگرهی سرداران شهید سپاه پاسدارن استان خراسان به دست علاقهمندان ادبیات جنگ رسید. رمان «هشت بهشت» این نویسنده نیز در سال 83 از سوی نشر شاهد به کتابفروشیها راه یافت.
محمّدی از نویسندگان صاحبذوق در عرصهی دفاع مقدّس است که با الهام از مفاهیم قرآنی و موضوعات عرفانی، کارهای ارزشمندی را در این حوزه منتشر کرده است.
*کتاب «نشان حبیب» به نویسندگی «مصطفی محمدی» از سوی نشر شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب صوتی، تولید شده است.
کتاب یادگاران انقلاب ١2: نشان حبیب، براساس خاطرات حبیب جریری.
«حبیب جریری» از فعّالان و مبارزان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی است که در زندان رژیم طاغوت و در دوران جنگ، در زندانهای حزب بعث، حبس و شکنجه شد.
«نشان حبیب» کتابی است که زندگی حبیب جریری، مبارز سیاسی و مفقودالاثر را بررسی میکند. این کتاب برای نشاندار کردن او نیست، بلکه برای معرّفی و شناخت اوست. هماکنون هیچکس از سرنوشت جریری که در دوران دفاع مقدّس به اسارت بعثیها درآمد، اطّلاعی ندارد و حتّی نام او در فهرست صلیبسرخ نیز ثبت نشده است.
منبع اصلی تألیف این کتاب گفتوگو با اعضای خانواده، دوستان و همرزمان حبیب جریری است. این کتاب در چهار فصل و با نگاهی بر زندگی و مبارزههای او از زندانهای رژیم پهلوی تدوین شده است. در بخشی از کتاب آمده است: «نوازش که آغاز میشد، مثل کبکی که در چنگال شاهین افتاده باشد، فریاد میکشیدم. از خدا یاری میخواستم تا آزادم کنند. جان آدم تا لب گور کشیده میشد و برمیگشت. درد از چهارستون بدنم بالا میرفت. بازجو به این واکنشها اعتنایی نداشت و داد و بیداد به دردش نمیخورد. او در صداهای گوشخراش من، تنها به دنبال فرکانس موردنظرش میگشت؛ یک کلمه اعتراف یا اقرار و فاشکردن آنچه به مانند دفینهای در سینهام مانده بود. به زمین میافتادم و موزاییکها را میخراشیدم. بازجوی قویالجثه، سرم را از پشت چنگ میزد و تکان میداد. این صید بزرگ، در سوراخ لانهی بازجو نمیرفت؛ بنابراین، بیشتر کلافه میشد و شکنجهام میداد. مردی شریر از راه میرسید و در را باز میگذاشت تا بازجو برود و نفسی تازه کند. سپس، خودش دستبهکار میشد. من که مسلک آنان را میدانستم، غرولند میکردم و آب میطلبیدم. بازجوی اوّلی، میرفت و عوض لیوان با سطل بازمیگشت و بهجای نوشاندن، مثل فرش کهنهای برم میگرداند و بر تمام پیکرم آب میپاشید. افزون بر شکنجهی جسمی، با اعصابم هم بازی میکرد؛ همانطور به پشت خوابیده بودم و لرز و سرمای بیشتری به جانم میافتاد.»
دربارهی نویسنده
«مصطفی محمّدی» سال 1378 در پنجمین دورهی انتخاب کتاب سال دفاع مقدّس برای اثر «روز سوم» -زندگینامهی شهید حاج عبداله نوریان- برگزیده شد؛ این کتاب از سوی کنگرهی سرداران شهید سپاه استان تهران منتشر شد.
وی پیشتر، در سال 81 کتاب، «یاوران بییار» -زندگینامهی 230 شهید سپاه- را منتشر کرد و یکسال بعد کتاب «از پنج نفر» -زندگینامهی شهیدان یزدانخواه- را از سوی نشر شاهد به چاپ رساند. وی در همان سال کتاب دیگری را با عنوان «روی ابروی چپ» -زندگینامهی شهید علیاصغر نایب- نوشت که از سوی کنگرهی سرداران شهید سپاه پاسدارن استان خراسان به دست علاقهمندان ادبیات جنگ رسید. رمان «هشت بهشت» این نویسنده نیز در سال 83 از سوی نشر شاهد به کتابفروشیها راه یافت.
محمّدی از نویسندگان صاحبذوق در عرصهی دفاع مقدّس است که با الهام از مفاهیم قرآنی و موضوعات عرفانی، کارهای ارزشمندی را در این حوزه منتشر کرده است.
*کتاب «نشان حبیب» به نویسندگی «مصطفی محمدی» از سوی نشر شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب صوتی، تولید شده است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان