- 16070
- 1000
- 1000
- 1000
آخر بازی
داستان از هواپیمایی آغاز میشود که از کانادا به سمت تهران در حرکت است. «پروانه سعادتمند» فرزند «فریدون سعادتمند» پس از مدّتها دوری از وطن، عازم ایران است.
از ایرانصدا بشنوید
پروانه باید بستهای را به یکی از دوستان فریدون در کرج برساند. ازطرفی هیجانی ناشناخته بر وجود پروانه چنگ انداخته است؛ هیجانی که هرچه به کشور نزدیک میشود، بر شدّت آن افزوده میشود.
این هیجان ناشناخته سرانجام چند ساعت مانده به فرود هواپیما حال پروانه را دگرگون میکند؛ بهطوریکه «فرامرز کیوان»، یکی از مسافران که اتفاقاً فوق تخصص ارولوژی است، به داد پروانه میرسد و با قرصی ساده او را تسکین میدهد. اما این تمام ماجرا نیست، چراکه پروانه برای دکتر کیوان میگوید که برای ازدواجی اجباری و بنابه اصرار پدرش، پا به کشور گذاشته است. ارتباط این دو با ردوبدل کردن شمارهتلفنهایشان به پایان میرسد.
پروانه پس از ورود به کشور، به همراه «جمشید»، راهی ویلایی در کرج میشود، امّا در بین راه سارقان مسلّحی راه را بر آنان میبندند و پس از کشتن جمشید و زخمیکردن پروانه، بسته را میربایند و میگریزند. پروانه با کمک پزشکان از مرگ نجات مییابد، امّا ....
این هیجان ناشناخته سرانجام چند ساعت مانده به فرود هواپیما حال پروانه را دگرگون میکند؛ بهطوریکه «فرامرز کیوان»، یکی از مسافران که اتفاقاً فوق تخصص ارولوژی است، به داد پروانه میرسد و با قرصی ساده او را تسکین میدهد. اما این تمام ماجرا نیست، چراکه پروانه برای دکتر کیوان میگوید که برای ازدواجی اجباری و بنابه اصرار پدرش، پا به کشور گذاشته است. ارتباط این دو با ردوبدل کردن شمارهتلفنهایشان به پایان میرسد.
پروانه پس از ورود به کشور، به همراه «جمشید»، راهی ویلایی در کرج میشود، امّا در بین راه سارقان مسلّحی راه را بر آنان میبندند و پس از کشتن جمشید و زخمیکردن پروانه، بسته را میربایند و میگریزند. پروانه با کمک پزشکان از مرگ نجات مییابد، امّا ....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان