منو
تخم‌مرغ‌های شوم

تخم‌مرغ‌های شوم

  • 9 قطعه
  • 168 دقیقه مدت کتاب
  • 7060 دریافت شده
«پرفسور پرسیکوف» که همه‌ی عمر خود را صرف تحقیق دربار‌ه‌ی جانوران کرده است، تصادفاً پی می‌برد که یک اشعه‌ی خاص سبب رشد غیرمتعارف آمیب‌ها و تخم جانورانِ دوزیست می‌شود.

از ایرانصدا بشنوید

در روسیه‌ای که سال‌های آغازین حکومت کمونیستی را طی می‌کند، «پروفسور پرسیکوف»، استاد جانورشناسی، به‌‌طور اتفاقی موفق به کشفی مهم می‌شود. او وقتی درحالِ مطالعه‌‌ی آسیب‌ها بود، متوجه می‌شود که دراثر حرارت بالا و تحت تأثیر نیروی برق، اشعه قرمزی به‌‌وجود می‌آید که باعث رشد و تولیدمثلِ غیرعادیِ آمیب‌ها می‌شود و تعدادی از آمیب‌ها که قوی‌ترند، به زندگی ادامه می‌دهند و بقیه نابود می‌‌شوند. از آزمایش این اشعه بر تخم قورباغه نیز همین نتایج به‌‌دست می‌آید.
خبر این کشف در سراسر مسکو می‌پیچد.
ازطرفی در بین مرغ‌ها مرضی مهلک شایع می‌شود و آنها را از بین می‌برد، اما مدّتی بعد بیماری خودبه‌‌خود ریشه‌‌کن می‌شود. پروفسور که در این مدت مشغول بررسی بیماری مرغ‌ها بوده است، دوباره به سراغ تحقیقات خود می‌رود و محفظه‌های بزرگ‌تری برای اشعه می‌سازد. در این موقع شخصی به نام «روک» از طرف دولت نزد پروفسور می‌آید و محفظه‌ها را برای احیاء دوباره صنعت مرغ‌‌داری کشور از او به امانت می‌گیرد.
پروفسور که به همراه دستیارش «ایوانف» مشغول آماده‌شدن برای آزمایشی بزرگ و مهم به کمک اشعه‌‌ی قرمز است، ابتدا خشمگین می‌شود، ولی عاقبت محفظه‌ها را به او می‌دهد. روک محفظه‌ها را به کاخی در یک ایالت می‌برد و تخم‌مرغ‌‌های از خارج رسیده را زیر اشعه قرار می‌دهد.
یک روز صبح که روک به سراغ تخم‌مرغ‌ها می‌رود، متوجه می‌شود که جوجه‌های موجود در محفظه از تخم‌مرغ بیرون آمده و ناپدید شده‌اند. او به همراه زنش و نگهبان‌ها همه‌‌جا را می‌گردند، ولی پیدایشان نمی‌کنند.
اواسط ظهر روک در باغ محل آزمایش با مار غول‌‌پیکری روبه‌‌رو می‌شود. همان‌‌وقت زن روک سرمی‌رسد و مار او را طعمه‌ی خود می‌کند. روک با وحشت به اداره‌ی پلیس می‌رود. دو مأمور به طرف کاخ راه می‌افتند، ولی در آنجا تعداد زیادی مار بزرگ، تمساح و پرنده‌هایی که از حد معمول بسیار بزرگ‌‌ترند، می‌یابند و سرانجام آنها نیز طعمه‌ی مار غول‌‌پیکر می‌شوند.

* درباره‌ی کتاب:
رویداد این رمان مربوط به سال 1928 است و مسکو برخلاف تبلیغات حکومت، یک شهر بورژوا است و مانند دیگر شهرهای کشورهای صنعتی و سرمایه‌داری گرفتار روزمرگی است. حوادثی مانند مرگِ ناگهانی مرغ‌ها، هیچ تأثیر و تحولی در مردم ایجاد نمی‌کند.
بولگاکف، در این داستان، پیامدهای ناگوار و خطرهای جدّی دخالت بشر سودجو و دانشمندان بشری در تسخیر طبیعت را گوش‌زد می‌کند.
داستان سبکی علمی-تخیلی دارد، ولی فضای آن واقعی است و نام‌های خیابان‌ها و شهرها و کوچه‌ها در عالم خارج نیز وجود دارند. مطمئناً خفقان و رعب و وحشتی که حکومت استالین و همتایانش ایجاد کرده بودند، علّت اصلی پناه‌‌بردن نویسندگان بزرگ به این سبک از بیان واقعیات، با کنایه و استعاره، بوده است. آنها با این سبک توانستند تصویری هراس‌انگیز از وضعیت دانش و علم در سایه‌ی این حکومت‌ها خلق کنند.
این اثر نیز از طنز ویژه‌ی بولگاکف بی‌بهره نبوده است و در جای‌جایِ داستان نمونه‌هایی از آن به‌چشم می‌خورد. به‌‌دنبال نامِ هر سازمان و مؤسسه و مجله‌ای یک پسوند سرخ می‌آید. مجله‌هایی با نام‌های: عصر سرخ، آتش سرخ، فلفل سرخ، نورافکن سرخ و … جالب‌تر از همه، مجله‌ای به نام «کلاغ سرخ».
علاوه بر این، خیال‌بافی‌های مردم ساده‌لوحی که اکنون به مقامی رسیده‌اند، جالب توجه است. آنها تصور می‌کنند می‌توان با کمک دانشمندان، چیزی اختراع کرد که در مدّت کوتاهی مرغ‌ها را به اندازه‌ی گوسفندان پروار کند تا به‌‌ این‌‌ترتیب، بتوان خطر گرسنگی را از بین ‌برد.
بولگاکف با هنرمندیِ تمام، اهداف حکومت بلشویک استالین و رهبران جامعه را پیش‌بینی می‌کند و آنان را از دگرگونی یک‌باره‌ی زندگی انسانی و جهش‌های ناگهانی و ویران‌گر برحذر می‌دارد.

* درباره‌ی نویسنده:
«میخائیل بولگاکف» (1891- 1940) نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس مشهور روسی است. پدر او دانش‌یارِ دانشگاه و مادرش معلّم دبیرستان بود. مادر او بعد از تولد میخائیل، کار را کنار گذاشت و تمام اوقات خود را صرف تربیت فرزندش کرد.
میخائیل بولگاکف در سال 1909 به‌‌مدّت هفت سال در دانشکده‌ی پزشکی تحصیل کرد و هم‌زمان با تحصیل، به نوشتن داستان و نمایش‌نامه مشغول بود.
بولگاکف سه بار ازدواج کرد. او در سال 1910 با «تاتیانا نیکلایونا لاپا» که دوره‌ی دبیرستان را می‌گذراند، آشنا شد و این آشنایی در سال 1913 به ازدواجشان انجامید و در سال 1924 به شکست منتهی شد. او در همین سال با «لوبوف بلوزسکی» ازدواج کرد. این ازدواج هم در سال 1932 به جدایی انجامید و کمی بعد با «یلنا شیلوفسکی» ازدواج کرد. می‌گویند «یلنا شیلوفسکی» منبع الهام شخصیت مارگارتا در رمان «مرشد و مارگاریتا» بود.
بولگاکف سرانجام در دهم مارس 1940، براثر نوعی بیماری کبدی موروثی، درگذشت و پیکر او را در گورستان نووودویچی مسکو به خاک سپردند.
آثار بولگاکف که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند، عبارت‌اند از: «مرشد و مارگاریتا»، «دل سگ»، «برف سیاه»، «مرفین» و «تخم‌‌مرغ‌های شوم».

*کتاب:
The Fatal Eggs(1924) (به روسی:Роковые яйца, pronounced )
فیلم:
Rokovye yaytsa (1996)

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • با عرض سلام و خسته نباشید با عرض معذرت بنظرم کلا سطح کاری پایین اومده . اینو حتی میشه از اینکه کمتر دوستان نظر میدن فهمید . در انتخاب کتاب کمی بیشتر تامل کنید . واقعا حیف صدای آقای استاد رضوی . البته این نظر بنده حقیره قصد توهین ندارم
  • سلام ممنون که نظرات ما رو هرچی که هست بی کم و کاست انعکاس میدین . این نشانه صداقت شماست . با تشکر
  • به نظر این داستان ضبط قبلیه. ایرانصدا دیگه کتاب داستان خارجی کار نمیکنه، اصلا داستان ادبی/هنری دیگه کار نمیکنه.
  • music kheliiiiiii bad bood ,ghablan music ha kheli khob bood , khaheshan sedaye music ha ro ham kam konid ,adam mikhat khabesh bebare yedafe engar rafte to club .
  • داستان جالبی بود
  • عااااالی بود، اجرای استاد رضوی و داستان هر دو فوق العاده بود
  • لیدا:منم با نام تخم مرغ های کشنده گوش دادم کاش دوبار این کتاب ها را بار گذاری نکنید یا اینکه با هر دو نام بنویسید تا دیگه همین کتابو دو بار دانلود نکنیم.
  • اگه بشه برای کارهای دیگر هم نقد کتاب را بی افزایید خیلی خوب میشه، سپاس بی کران
  • خوب بود
  • صدای آقای رضوی روح می ده به رمانها
  • داستان زیبایی بود پیشنهاد میدم گوش کنید پشیمون نمیشید(ر_قاین)
  • از سویی سعی کرده حکومت شوروی رو بکوبه چند خط بعد به ناچار شروع می‌کنه به شمردن پیشرفت‌های دهه ۲۰.
  • عجب داستانی👌🏻
  • بله گوش فرا دهید عالیست خوب است
  • چه خوبه
  • زیبا بود
  • خوب بود با تشکر از ایرانصدا
  • رمانها ی علمی تخیلی همیشه طر فدارشم.سپاس از ایران صدا

تصاویر

از همین نویسنده

از همین گوینده

کتاب گویا