- 35215
- 1000
- 1000
- 1000
حکایت آن عاشق
مردی بغدادی به اسم هشام در دکان آهنگری برادرش یوسف کار میکند و قصد دارد مثل سالهای گذشته در ماه رمضان بندهای از بندگان خوب خدا باشد، اما چند روز مانده به شروع ماه مبارک با ورود قبیلهای کوچ نشین اتفاقهای تازهای میافتد و ...
از ایرانصدا بشنوید
هشام، جوان آهنگر بغدادی در حال آماده شدن برای ماه مبارک رمضان بود که با ورود قبیلهای کوچنشین و حضور یک زن به نام «حمیرا» در قبیله، دل از کف داد و تصمیم گرفت با این زن اردواج کند. اما این ازدواج به دلیل مخالفت برادران حمیرا با ازداوج او با فرد غریبه، محال است؛ به همین دلیل هشام به دعوت حمیرا شبانه به آن قبیله رفت، غافل از اینکه حمیرا با این نقشه قصد داشت او را در دام بیاندازد. برادران حمیرا قصد مجازات شدید او را داشتند، اما او با کمک مادر حمیرا فرار کرد و راه بیابان را در پیش گرفت و ...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان