- 16876
- 1000
- 1000
- 1000
مانولیتو در سفر
نمیدونم از کجا شروع کنم. بابابزرگ میگه از همون جایی شروع کنم که مامان و بابا دربارهی مسافرت حرف زدن. منم به حرف بابابزرگ گوش میکنم. آخه صدبار داستان رو براش تعریف کردم و بازم دوست داره ماجرا رو بشنوه.
از ایرانصدا بشنوید
دربارهی کتاب:
«مانولیتو» شخصیت اصلی و راوی مجموعه داستانهای «مانولیتو پسربچهای بانمک و پرحرف» است. نویسنده با استفاده از راوی اولشخص، ایجاد لحن خاص در داستان و ارائهی رفتارهای صادقانه و واقعی سبب شده است تا مخاطب صمیمیت بیشتری با شخصیت اصلی پیدا کند.
مانولیتو را میتوان از آندسته بچههایی دانست که فرصت و مجالی برای عرضاندام دارند. بچههایی که مجال اظهارنظر دارند و میتوانند بهراحتی مخالفت کنند و حرف خودشان را راحت بزنند. میتوانند بچگی کنند و همهی شیطنتهای دنیا را داشته باشند، حتی اگر پسگردنی بخورند.
مانولیتو برای خودش نظریهپرداز دقیقی است که در خیال و رویا آیندهی بعضی از دوستانش را حدس میزند و گاهی هم نظرات جالبی ارائه میدهد.
درحقیقت باید مانولیتو را شخصیتی از جامعهی امروز دانست. البته با اینکه او در یک کشور اروپایی (اسپانیا) زندگی میکند، اما شرایط اقتصادی خانواده و محلهای که در آن زندگی میکنند، باعث میشود موقعیت او خیلی از آدمهای معمولی فاصله نداشته باشد. آدمهایی که میتوانند در هر جای این دنیا باشند و همین باعث میشود فاصلهی داستان با مخاطب، علاوه بر نوع روایت، بر اساس موقعیت و مکان کمتر شود.
از طرف دیگر، دقت نویسنده در انتخاب این شخصیت به عنوان محوری که همهی وقایع حول او و از زبان او شکل میگیرد، به همراه مخاطب قرارگرفتن خواننده، کودکی همهی ما را مخاطب قرار داده است.
در این مجموعهی هفتجلدی با پند و اندرز روبهرو نیستیم، اما نگاه روانشناسانهی نویسنده در کنار نگاه واقعبینانهی مانولیتو، همراه با چاشنی طنز و رفتارهای شیطنتآمیز کودکانه، بهعنوان انسانهای واقعی، نه موجوداتی منزه و بهدور از خطا، به باورپذیری و تلطیف واقعیتها کمک می کند.
اگرچه میتوان مانولیتو را نمونهی کاملشدهی مجموعههای «نیکولا»، «رامونا»، «هنری وروجک» و «جودی دمدمی» و ... دانست، اما در اینجا فردیت مانولیتو مدّ نظر است و درحقیقت اتفاقهای مختلف در قالب داستانهای کوتاه، ساختار یک زندگی را از دید یک کودک روایت میکند. روایتی که سه نسل را دربرمیگیرد: پدربزرگ، والدین و مانولیتو. مانولیتو راوی ماجراهایی است که بر این سه نسل میگذرد و به گونهای تقابل نسلها و نقاط اشتراک و افتراق آنها را در نظر میگیرد و در کنار آن، به ارائهی تیپهای خاصی از جمله ییهارد، پدربزرگ، دایی و ... میپردازد که بلافاصله این امکان را پدید میآورد که خواننده بتواند معادلسازی کند.
در جلد پنجم، مانولیتو با پدرش به سفر میرود و با زندگی راننده کامیونها آشنا میشود. او در این سفر تجربیات جالبی کسب میکند و ماجراهای بامزهای خلق میکند.
دربارهی نویسنده:
ریویو مانولیتو (جلد پنجم- مانولیتو در سفر)
الویرا لیندو (Elvira Lindo) در شهر کادیس اسپانیا در سال 1962 به دنیا آمد و از 12 سالگی در مادرید ساکن است. او از راه نویسندگی زندگیاش را میگذراند و در کنار آن، برای رادیو و تلویزیون گویندگی میکند. وی فیلمنامه و نمایشنامه هم مینویسد.
او میگوید: «مانولیتو یک زندگینامهی عجیب از خودم است. البته وضع مالی پدر و مادر من از خانوادهی مانولیتو بهتر بود. من پسر نیستم و فرزند اوّل خانواده هم نیستم. هرگز هم عینک به چشم نزدهام. با این حال، در میان افرادی که میشناسم، کسی که از همه بیشتر به مانولیتو شبیه است، خودم هستم.»
مانولیتو اولینبار در رادیو خلق شد. این مجموعه در سال 1987 برای نخستینبار در رادیو اسپانیا اجرا شد و با استقبال مردم همراه بود. پس از آن، نویسنده تصمیم گرفت این داستانها را در قالب مجموعه منتشر کند، البته از این مجموعه فیلمی نیز تهیه شده است که نویسندهی فیلمنامه آن نیز «الویرا لیندو» است.
الویرا لیندو نویسندهی موفقی است. او در سال 1998 جایزهی ملّی ادبیات کودک و نوجوان را برای یکی از قسمتهای مانولیتو از آن خود کرد.
قسمتهای دیگر مجموعهی مانولیتو با نامهای «من و جونور»، «تعطیلات خوش بگذرد، مانولیتو!»، «کریسمسِ مانولیتو»، «رازهای مانولیتو»، «مانولیتو به سفر میرود» و «سوپر مانولیتو» به فارسی ترجمه شدهاند.
«امیلیو اوربه رواگا» برای کتاب مانولیتو تصویرهای جالبی را کشیده که به جذابیت کتاب افزوده است. او یکی از برجستهترین هنرمندان بینالمللی اسپانیاست که جایزهی ملّی تصویرگری را از اسپانیا دریافت کرده و برای بسیاری از کتابها تصویرگری کرده است.
مجموعه کتابهای مانولیتو بسیار پرطرفدار و دلنشین است و توجه سینماگران را نیز به خود جلب کرده است. «میگل آلبالادخو»، کارگردان اهل اسپانیا، اولین اقتباس سینمایی را براساس آثار الویرا لیندو انجام داد. «میگل آلبالادخو» در سال 1999 براساس داستان مانولیتو فیلم سینمایی در ژانر کمدی و خانوادگی ساخت که در سال 2000 موفق به دریافت جایزهی فیلم بلند جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین شد. همچنین در همان سال این فیلم نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم اقتباسی از جشنوارهی نویسندگان اسپانیا شد.
براساس کتابهای مانولیتو یک مجموعه تلویزیونی نیز در سال 2004 به کارگردانی «آنتونیو مرسرو» ساخته شد.
*کتاب:
Manolito Gafotas (1994)(به انگلیسی Manolito Four-Eyes)
فیلم:
Manolito Four–Eyes(1999)
«مانولیتو» شخصیت اصلی و راوی مجموعه داستانهای «مانولیتو پسربچهای بانمک و پرحرف» است. نویسنده با استفاده از راوی اولشخص، ایجاد لحن خاص در داستان و ارائهی رفتارهای صادقانه و واقعی سبب شده است تا مخاطب صمیمیت بیشتری با شخصیت اصلی پیدا کند.
مانولیتو را میتوان از آندسته بچههایی دانست که فرصت و مجالی برای عرضاندام دارند. بچههایی که مجال اظهارنظر دارند و میتوانند بهراحتی مخالفت کنند و حرف خودشان را راحت بزنند. میتوانند بچگی کنند و همهی شیطنتهای دنیا را داشته باشند، حتی اگر پسگردنی بخورند.
مانولیتو برای خودش نظریهپرداز دقیقی است که در خیال و رویا آیندهی بعضی از دوستانش را حدس میزند و گاهی هم نظرات جالبی ارائه میدهد.
درحقیقت باید مانولیتو را شخصیتی از جامعهی امروز دانست. البته با اینکه او در یک کشور اروپایی (اسپانیا) زندگی میکند، اما شرایط اقتصادی خانواده و محلهای که در آن زندگی میکنند، باعث میشود موقعیت او خیلی از آدمهای معمولی فاصله نداشته باشد. آدمهایی که میتوانند در هر جای این دنیا باشند و همین باعث میشود فاصلهی داستان با مخاطب، علاوه بر نوع روایت، بر اساس موقعیت و مکان کمتر شود.
از طرف دیگر، دقت نویسنده در انتخاب این شخصیت به عنوان محوری که همهی وقایع حول او و از زبان او شکل میگیرد، به همراه مخاطب قرارگرفتن خواننده، کودکی همهی ما را مخاطب قرار داده است.
در این مجموعهی هفتجلدی با پند و اندرز روبهرو نیستیم، اما نگاه روانشناسانهی نویسنده در کنار نگاه واقعبینانهی مانولیتو، همراه با چاشنی طنز و رفتارهای شیطنتآمیز کودکانه، بهعنوان انسانهای واقعی، نه موجوداتی منزه و بهدور از خطا، به باورپذیری و تلطیف واقعیتها کمک می کند.
اگرچه میتوان مانولیتو را نمونهی کاملشدهی مجموعههای «نیکولا»، «رامونا»، «هنری وروجک» و «جودی دمدمی» و ... دانست، اما در اینجا فردیت مانولیتو مدّ نظر است و درحقیقت اتفاقهای مختلف در قالب داستانهای کوتاه، ساختار یک زندگی را از دید یک کودک روایت میکند. روایتی که سه نسل را دربرمیگیرد: پدربزرگ، والدین و مانولیتو. مانولیتو راوی ماجراهایی است که بر این سه نسل میگذرد و به گونهای تقابل نسلها و نقاط اشتراک و افتراق آنها را در نظر میگیرد و در کنار آن، به ارائهی تیپهای خاصی از جمله ییهارد، پدربزرگ، دایی و ... میپردازد که بلافاصله این امکان را پدید میآورد که خواننده بتواند معادلسازی کند.
در جلد پنجم، مانولیتو با پدرش به سفر میرود و با زندگی راننده کامیونها آشنا میشود. او در این سفر تجربیات جالبی کسب میکند و ماجراهای بامزهای خلق میکند.
دربارهی نویسنده:
ریویو مانولیتو (جلد پنجم- مانولیتو در سفر)
الویرا لیندو (Elvira Lindo) در شهر کادیس اسپانیا در سال 1962 به دنیا آمد و از 12 سالگی در مادرید ساکن است. او از راه نویسندگی زندگیاش را میگذراند و در کنار آن، برای رادیو و تلویزیون گویندگی میکند. وی فیلمنامه و نمایشنامه هم مینویسد.
او میگوید: «مانولیتو یک زندگینامهی عجیب از خودم است. البته وضع مالی پدر و مادر من از خانوادهی مانولیتو بهتر بود. من پسر نیستم و فرزند اوّل خانواده هم نیستم. هرگز هم عینک به چشم نزدهام. با این حال، در میان افرادی که میشناسم، کسی که از همه بیشتر به مانولیتو شبیه است، خودم هستم.»
مانولیتو اولینبار در رادیو خلق شد. این مجموعه در سال 1987 برای نخستینبار در رادیو اسپانیا اجرا شد و با استقبال مردم همراه بود. پس از آن، نویسنده تصمیم گرفت این داستانها را در قالب مجموعه منتشر کند، البته از این مجموعه فیلمی نیز تهیه شده است که نویسندهی فیلمنامه آن نیز «الویرا لیندو» است.
الویرا لیندو نویسندهی موفقی است. او در سال 1998 جایزهی ملّی ادبیات کودک و نوجوان را برای یکی از قسمتهای مانولیتو از آن خود کرد.
قسمتهای دیگر مجموعهی مانولیتو با نامهای «من و جونور»، «تعطیلات خوش بگذرد، مانولیتو!»، «کریسمسِ مانولیتو»، «رازهای مانولیتو»، «مانولیتو به سفر میرود» و «سوپر مانولیتو» به فارسی ترجمه شدهاند.
«امیلیو اوربه رواگا» برای کتاب مانولیتو تصویرهای جالبی را کشیده که به جذابیت کتاب افزوده است. او یکی از برجستهترین هنرمندان بینالمللی اسپانیاست که جایزهی ملّی تصویرگری را از اسپانیا دریافت کرده و برای بسیاری از کتابها تصویرگری کرده است.
مجموعه کتابهای مانولیتو بسیار پرطرفدار و دلنشین است و توجه سینماگران را نیز به خود جلب کرده است. «میگل آلبالادخو»، کارگردان اهل اسپانیا، اولین اقتباس سینمایی را براساس آثار الویرا لیندو انجام داد. «میگل آلبالادخو» در سال 1999 براساس داستان مانولیتو فیلم سینمایی در ژانر کمدی و خانوادگی ساخت که در سال 2000 موفق به دریافت جایزهی فیلم بلند جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین شد. همچنین در همان سال این فیلم نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم اقتباسی از جشنوارهی نویسندگان اسپانیا شد.
براساس کتابهای مانولیتو یک مجموعه تلویزیونی نیز در سال 2004 به کارگردانی «آنتونیو مرسرو» ساخته شد.
*کتاب:
Manolito Gafotas (1994)(به انگلیسی Manolito Four-Eyes)
فیلم:
Manolito Four–Eyes(1999)
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان