منو
در جستجوی خویشتن

در جستجوی خویشتن

  • 7 قطعه
  • 215 دقیقه مدت کتاب
  • 9844 دریافت شده
نویسنده: ویرجینیا اِم اِکسلاین
کارگردان: صدرالدین شجره
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کودک
پویا پسربچه 6 ساله ای است که به خاطر ناسازگاری رفتاری اش، همه او را عقب مانده ذهنی قلمداد می کنند. اما تحت درمان به شیوه بازی درمانی توسط دکتر توکلی، ریشه های اختلالات رفتاری اش آشکار شده و پدر و مادر پویا وارد چالش های جدی می شوند.

از ایرانصدا بشنوید

پویا پسربچه 6 ساله ای است که به خاطر ناسازگاری رفتاری اش، همه او را عقب مانده ذهنی قلمداد می کنند. شیرین مادر او وقتی از تصمیم شوهرش دکتر فرهمند مبنی بر فرستادن پویا به مدرسه کودکان استثنایی آگاه می شود، پسرش را برای بازی درمانی پیش دکتر روان کاوی به اسم مریم توکلی می برد. پویا در جلسات بازی درمانی وحشت و انزجارش را از درهایی که همیشه به رویش بسته می شود ابراز می کند و مرد عروسکی تفنگ به دستی که نماد پدرش است را آماج خشم خود قرار می دهد. او همچنین از پیرمرد باغبانی به نام باباتقی یاد کرد. پیرمردی که به خاطر تفکرات و وابستگی شدید پویا به او یک سال پیش از این توسط دکتر فرهمند از خانه بیرون انداخته شده بود. دکتر مریم توکلی به جستجوی باغبان رفت و او را برای پویا پیدا کرد تا به این طریق خلاء روحی و عاطفی او را پر کند. حضور باباتقی در جلسات بازی درمانی پویا مثمر ثمر واقع شده و باعث شد تا گره های روانی پویا به تدریج از هم باز شود تا این که حمید پدر پویا با اطلاع یافتن از ارتباط مجدد پویا و باغبان پیر ادامه کار روانکاو را منوط به عدم حضور باباتقی اعلام کرد. پویا با نیامدن باباتقی به پیله خودش می خزد و واکنش های خصمانه ای از خودش در قبال پدر، که بار دیگر باعث بریده شدن ارتباط او با باباتقی شده بود، در بازی هایش نشان می دهد.
پویا در یکی از جلسات بازی درمانی و در طی یک بازی، پدر و مادر را در خانه حبس کرده و در خیال خودش خانه را آتش می زند. دکتر توکلی او را تشویق می کند تا پدر و مادرش را نجات دهد، پویا هم آنها را نجات داد. اما عنوان کرد که پدر دچار سوختگی شدیدی شده و با آمبولانسی خیالی او را به بیمارستان منتقل کرد. ولی در میانۀ راه آمبولانس را به کوهی کوبید و بار دیگر پدر را در آتشی دروغین کشت.
دکتر مریم توکلی مستأصل از بهبودی پویا به دیدار باباتقی رفت و ماوقع بازی درمانی را برای او بازگو کرد و گفت: "تنها راه درمان پویا در جدایی والدین او از همدیگر است". باباتقی با توجه به بیماری قلبی که گریبانش را گرفته، سعی کرد دکتر را از اشتباه بیرون بیاورد و یادآور شد: "باید ریشه نفرت را در وجود پویا از بین برد و تنها راه آن پاشیدن بذر عشق و محبت در دل پویاست". مریم هم می پذیرد که این کار را بکند و از باباتقی خواست که برای بیماری قلبی اش حتما به پزشک مراجعه کند. باباتقی دکتر فرهمند را برای این کار انتخاب کرد. اما دکتر بی توجه و سهل انگار نسبت به شدت بیماری باباتقی استراحت را تنها راه علاج او عنوان کرد. باباتقی بی اعتنا به بیماری خودش، غیرمستقیم از پویا به عنوان گلی یاد کرد که در حال پژمرده شدن است. حمید خشمگین از مداخله باباتقی در زندگی اش و بی توجه به گرفتگی قلب پیرمرد او را از مطبش اخراج می کند و برآشفته از مداخله دیگران در زندگی اش که معتقد بود به واسطه عملکرد همسرش شیرین به وجود آمده از همسرش می خواهد که از روز بعد خودش برای بازگشت پویا به مهدکودک مراجعه می کند. شیرین اعتراض می کند. اما حمید بی توجه به او خونه را ترک می کند ...

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

4

آسیب ها

فصل ها

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

تصاویر

کتاب گویا