منو
پلکان

پلکان

  • 7 قطعه
  • 184 دقیقه مدت کتاب
  • 5922 دریافت شده
نویسنده: اکبر رادی
کارگردان:
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کتاب گویا
حدود سال 1333 است. پسیخان یکی از روستاهای شمال کشور است. تنها دارایی مردی زارع و فقیر (آقاگل) یک گاو است که در یک شب بارانی دزدیده می‌شود.

از ایرانصدا بشنوید

آقاگل در غم از دست دادن این گاو، شدیدا غمزده و اندوهگین می‌شود.
دزد گاو کسی نیست جز آقا بلبل پسیخانی. او یک تمشک‌فروش ساده بود که دلش می‌خواست یک دکه جگرکی داشته باشد و دود آن را بفرستند به قهوه‌خانه کبلایی‌دایی... و حالا توانسته به این آرزویش برسد...
هشت سال گذشت و بلبل هر سال رشد زیادی کرد، او با زیرپا گذاشتن اخلاق، و له کردن دیگران به این مرتبه رسیده است.
خان عمو دو دختر دارد. دختر بزرگش در اثر آبله یک چشمش را از دست داده است و از این رو هیچ خواستگاری ندارد و در ضمن ازدواج نکردن او، مانع ازدواج خواهر کوچکترش هم شده است.
بلبل به خان عمو می گوید حاضر است که با دختر بزرگ او ازدواج کند و درعوض خان عمو خانه ی رشتش را که مخروبه شده است، پشت قباله دخترش کند تا با فروش آن به سر و سامان برسند....
سال‌ها گذشته است و بلبل یک مرد متمول و نامدار در فرمانیه تهران است....
***************
درباره نویسنده (اکبر رادی):
اکبر رادی 10 مهر 1318 در رشت‌ به دنیا آمد. فرزند سوم در بین شش برادر و خواهر بود. پدرش درس خوانده قدیم بود و علاوه بر فارسی و ترکی، فرانسه و روسی را مکالمه می‌کرد و یک قنادی به اتفاق برادرش داشت. مادرش زنی بی‌سواد اما بااحساس و دانا بود که در میان بچه‌ها، خدمه خانه و بستگان اقتداری داشت.
رادی را هفت سالگی به مدرسه فرستادند. چهار سال اول ابتدایی را در دبستان عنصری خواند. در سال 1329 به علت ورشکستگی کارخانه و افت کسب و کار پدرش، خانواده به تهران کوچ کردند.
او دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران و دوره متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی به پایان رساند (1338). یک سالی پشت کنکور پزشکی ماند و سال بعد (1339) در رشته علوم اجتماعی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قبول شد و چهار سال بعد فوق‌لیسانس این رشته را هم تا نیمه‌های سال دوم رفت و نزدیک پایان‌نامه آن را رها کرد.
عشق به ادبیات و علاقه روزافزون به تئاتر شاید اصلی‌ترین دلیل این کناره‌گیری بود.
او همزمان، دوره یک ساله تربیت معلم را دید، و از سال 41 با حکم رسمی وزارت‌خانه معلم شد؛ و دو نمایشنامه "روزنه آبی" و افول را نوشت.
طی سی و دو سال تدریس در رشته ادبیات سال چهارم دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامه‌نویسی‌ِ مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامه‌نویسی‌ پیشرفته کارشناسی ارشد دانشگاه هنر ادامه داد و در سال 1373 به پایان تدریس رسید و بازنشسته شد.
اولین داستان جدی که نوشت؛ «باران» نام داشت که در سال 1338 در مسابقه داستان‌نویسی مجله اطلاعات جوانان چاپ شد و میان‌ِ بیشتر از هزار داستان برنده جایزه اول شد.
رادی همواره معتقد بود: " تا زمانی که نمایشنامه ایرانی با آدم‌های معاصر و درد زنده نداشته باشیم، بی‌گمان تئاتر معاصر ملی هم نخواهیم داشت."
او نخستین نمایشنامه جدی‌اش "روزنه آبی" را در زمستان 38 آماده کرد و به واسطه آن با شاهین سرکیسیان آشنا شد. سرکیسیان بعد از مطالعه نسخه دست‌نویس "روزنه آبی" تصمیم به اجرای آن گرفت.
از دیگر کارهای رادی می‌توان به اینها اشاره کرد:
نگارش داستان‌های بلند "افسانه دریا" و "مسخره"، نمایشنامه "از دست رفته" (چاپ نشده)؛ ، داستان "باران" و "جاده" مجله "اطلاعات جوانان"؛ داستان "سوءتفاهم" هفته نامه فردوسی؛ داستان "کوچه" ، نمایشنامه "مسافران ومرگ در پاییز" چاپ در مجله "پیام نوین"، نمایشنامه "روزنه آبی" به کارگردانی ‌شاهین سرکیسیان، نمایشنامه "مرگ در پاییز" به کارگردانی عباس جوانمرد تهران، چاپ مجموعه داستان "جاده"، نمایشنامه‌ی "ارثیه ایرانی" ، نمایشنامه"افول"، نمایشنامه "صیادان" و از دیگر نمایشنامه‌های او می‌توان از "لبخند باشکوه آقای گیل"،"در مه بخوان"، "آهسته با گل سرخ"، "منجی در صبح نمناک"، "هاملت با سالاد فصل"،" آمیز قلمدون"، "شب روی سنگ‌فرش خیس"، "آهنگهای شکلاتی"، "پایین گذر سقاخانه".
اکبر رادی، نمایشنامه‌نویس برجسته‌ ایرانی بامداد پنجم دی ماه 1386 در بیمارستان پارس تهران در گذشت.
****
گفتنی است این نمایش رادیویی در سال 1363 تولید شده است.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

5

آسیب ها

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • بسیار آموزنده وجذاب دوست داشتم
  • مثل همیشه عالی
  • خوشم نیومدانتظارداشتم بااون همه بدی آخرسر یه اتفاق خیلی بدی براش بیفته تابخودش بیاد و بفهمه چرا این بلا سرش اومده امایه زندگی عادی رو طی کرد من که آخرش رو نپسندیدم
  • مگه بهتر از این هم میشه؟؟؟ نمایشنامه اکبر رادی و کارگردانی صدرالدین شجره . فوق العاده و بی نظیر🌹🌹🌹🌹🌹
  • عالی بود 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
  • آخرش چی شد؟ برا یحیی چیکار کرد؟ یعنی هرکی ظالم سالم.....
  • من تا نصفه های فصل اول شنیدم ولی اصلا قشنگ نبود و من خوشم نیومد arameshsa
  • سلام معلوم بود خلاصه کرده بودن ولی دوست دارم و خواهش میکنم خیلی بهتر پایان داشته باشند..من هم مثل شنونده دیگر دوست داشتم بفهمم برای یحیی چ جبرانی شد..ممنون از همه عوامل ..
  • روح جناب رادی و جناب شجره شاد💔❤
  • ممنون از این کار.کاش به جای اینکه رمان را تبدیل به نمایشنامه کنید. بیشتر روی نمایشنامه های مختلف کار کنید.

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا