- 16656
- 1000
- 1000
- 1000
داستان های کوتاه از ادبیات جهان
این کتاب شامل پنج داستان کوتاه از ادبیات جهان است.
از ایرانصدا بشنوید
1. «برف»، نویسنده: ادوارد جانسون، مترجم: مریم طباطباییها.
وقتی ما به آن خانهی بیگانه رسیدیم، برف شروع شده بود. قطعهای از ابری حجیم و سیاه برف را بر سرمان میباراند و هوا غرق در مه بود. دانههای ریزِ برف آرام، روی چراغ ایستاده کنار خیابان میریخت و انگار صدای غرق شدن هر کدام از آن دانهها به گوش میرسید که حالا دیگر رنگ سفید نداشتند و بیشتر خاکستری به نظر میرسیدند؛ شاید مثل افکار من ...
2. «فرزندانی چون دشمن»، نویسنده: ها جین، مترجم: مجتبی کاظمی.
نوههای ما از ما متنفرند. پسر و دختر هفت و نهسالهای که انصافاً یکجفت موجود از خودراضی، لوس و شلختهاند و هیچ احترامی به بزرگترها نمیگذراند. دشمنی آنها با ما حدود سه ماه پیش شروع شد؛ زمانی که قرار شد نام آنها تغییر کند ...
3. «چیزهایی که نمیخواهیم بشنویم»، نویسنده: مارسلا کارباجو، مترجم: نگین کارگر.
توی تخت غلت زد تا نوری که از پنجره میآمد مزاحمش نشود. کوسنی را که قبل از چرت زدن کنارش گذاشته بود، در بغل گرفت و ملحفه را آنقدر با پا پس زد تا پاهایش از زیر ملحفه آزاد شد.
مرد دمِ در اتاقخواب آمد و گفت: «بیدار شدهای؟»
زمزمه کرد: «تقریباً...»؛ میتوانست تا ابد بخوابد ...
4. «ناجی»، نویسنده: تولگا گوموش آی، مترجم: امیر بنی نازی.
از تنهایی نفرت دارد. از بودن با انسانها بیشتر. تاریکی را دوست ندارد. روشنایی را به هیچ وجه. مردی مست و خراب، پشیمان و عصیانگر است؛ آدمی که بیشتر توجهش به آسمانهاست تا زمین. نگاهش بیشتر به اعماق آب است تا روی آب ...
5. «مارسل و ستارهی سپید»، نویسنده: استفان رابلی، مترجم: اسماعیل پورکاظم.
«مارسل» یک موش فرانسوی است که درون قایقی زیبا در پاریس زندگی میکند. محلّ زندگی او در کف آشپزخانهی قایق است. او از آواز خواندن، کتاب، رفتن به رستوران و تماشای فیلمهای قدیمی خیلی لذّت میبرد. مارسل همچنین علاقهی بسیاری به دیدن نمایشهای اپُرا دارد.
وقتی ما به آن خانهی بیگانه رسیدیم، برف شروع شده بود. قطعهای از ابری حجیم و سیاه برف را بر سرمان میباراند و هوا غرق در مه بود. دانههای ریزِ برف آرام، روی چراغ ایستاده کنار خیابان میریخت و انگار صدای غرق شدن هر کدام از آن دانهها به گوش میرسید که حالا دیگر رنگ سفید نداشتند و بیشتر خاکستری به نظر میرسیدند؛ شاید مثل افکار من ...
2. «فرزندانی چون دشمن»، نویسنده: ها جین، مترجم: مجتبی کاظمی.
نوههای ما از ما متنفرند. پسر و دختر هفت و نهسالهای که انصافاً یکجفت موجود از خودراضی، لوس و شلختهاند و هیچ احترامی به بزرگترها نمیگذراند. دشمنی آنها با ما حدود سه ماه پیش شروع شد؛ زمانی که قرار شد نام آنها تغییر کند ...
3. «چیزهایی که نمیخواهیم بشنویم»، نویسنده: مارسلا کارباجو، مترجم: نگین کارگر.
توی تخت غلت زد تا نوری که از پنجره میآمد مزاحمش نشود. کوسنی را که قبل از چرت زدن کنارش گذاشته بود، در بغل گرفت و ملحفه را آنقدر با پا پس زد تا پاهایش از زیر ملحفه آزاد شد.
مرد دمِ در اتاقخواب آمد و گفت: «بیدار شدهای؟»
زمزمه کرد: «تقریباً...»؛ میتوانست تا ابد بخوابد ...
4. «ناجی»، نویسنده: تولگا گوموش آی، مترجم: امیر بنی نازی.
از تنهایی نفرت دارد. از بودن با انسانها بیشتر. تاریکی را دوست ندارد. روشنایی را به هیچ وجه. مردی مست و خراب، پشیمان و عصیانگر است؛ آدمی که بیشتر توجهش به آسمانهاست تا زمین. نگاهش بیشتر به اعماق آب است تا روی آب ...
5. «مارسل و ستارهی سپید»، نویسنده: استفان رابلی، مترجم: اسماعیل پورکاظم.
«مارسل» یک موش فرانسوی است که درون قایقی زیبا در پاریس زندگی میکند. محلّ زندگی او در کف آشپزخانهی قایق است. او از آواز خواندن، کتاب، رفتن به رستوران و تماشای فیلمهای قدیمی خیلی لذّت میبرد. مارسل همچنین علاقهی بسیاری به دیدن نمایشهای اپُرا دارد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان