- 12584
- 1000
- 1000
- 1000
شبح کفتار
زائر عدنان و پسرش هانی که در جنوب ساکن هستند، روزی در مقابل کلبهی قدیمیشان که در منطقه جنگلی واقع شده قوطی کنسروی پیدا میکنند که حدس میزنند متعلق به نیروهای عراقی است. دو روز بعد دو نیروی نظامی از پاسگاه دارخوین به آن منطقه می آیند و
از ایرانصدا بشنوید
آن دو نظامی به زائر میگویند که یک خلبان عراقی که هواپیمایش در آنجا سقوط کرده در منطقه ناپدید شده است. همزمان با وقوع این ماجرا سر و کلهی سه غریبه در آنجا پیدا میشود که بعد مشخص میشود که از عوامل ستون پنجم عراق هستند. آنها مأموریت دارند تا اجازه ندهند خلبان اسیر ایرانیها شود چون او اطلاعات بسیار مهمی در مورد عملیاتها دارد که نباید ایرانیها از آن مطلع شوند. خِدِر خشن ترین عضو این گروه است که خود را به مردم منطقه نزدیک میکند تا اهدافش را پیش ببرد. در این جریان آسیه به هانی میگوید که یک مرد زخمی را دیده که احتیاج به کمک دارد. او همان خلبانی است که به دنبالش هستند.
همان شب کفتاری که شبحش قبلاً دیده شده بود در تاریکی به زائر عدنان حمله میکند که ناگهان خلبان از میان تاریکی به کفتار شلیک میکند و آن را میکشد. در این میان خدر که به ارتباط میان خانوادهی زائر با خلبان مشکوک شده تصمیم میگیرد آنها را بکشد. اما قبل از اینکه او اقدامی انجام دهد یکی از دوستان خودش او را میکشد. در نهایت خلبان اطلاعات عملیات بعدی و حمله به خرمشهر و سقوط شهر را میدهد. جنازهی خدر هم در شبی تاریک خوراک کفتارها میشود.
همان شب کفتاری که شبحش قبلاً دیده شده بود در تاریکی به زائر عدنان حمله میکند که ناگهان خلبان از میان تاریکی به کفتار شلیک میکند و آن را میکشد. در این میان خدر که به ارتباط میان خانوادهی زائر با خلبان مشکوک شده تصمیم میگیرد آنها را بکشد. اما قبل از اینکه او اقدامی انجام دهد یکی از دوستان خودش او را میکشد. در نهایت خلبان اطلاعات عملیات بعدی و حمله به خرمشهر و سقوط شهر را میدهد. جنازهی خدر هم در شبی تاریک خوراک کفتارها میشود.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان