- 11008
- 1000
- 1000
- 1000
اَرَشک تَباران
اشکانیان به همت ارشک کبیر (نخستین فرمانروای این سلسله) یک قرن حکومت اعقاب اسکندر مقدونی (سلوکیان) را از گستره پهناور ایران برانداختند. این سلسله به مدت 500 سال بین هخامنشیان و ساسانیان، امپراتوری ایران را رونقی دوباره بخشید.
از ایرانصدا بشنوید
اما ارشک چهاردهم (فرهاد چهارم) برای حفظ سلطنت ( به بهانه بی احترامی زنان به مادرش) علاوه بر کشتن پدر خود (ارد بزرگ) یک شبه با کشتن شاهزادگان و مردم بیگناه در زندان تیسفون، قتل عام بزرگی راه انداخت و حتی به وساطت "آرمیتا" همسر ارد عمل نکرد و عهدشکنی کرد. لذا سران مجلس مهستان که قصد رهایی زندانیان را داشتند و ناکام ماندند، راه دیگری را برای مبارزه با ستمهای فرهاد برگزیدند. شاه برای انحراف اذهان مردم این کشتار را به قیام کنندگان نسبت داد و فرمان مجازات عاملان را صادر کرد تا خود را مُبرا جلوه دهد اما مخالفان هوشمند که به نیت پلید او پی بردند با تشکیل جلسهای سرّی تصمیم به عزل او گرفتند. به همین خاطر «مونزس»، رئیس مجلس مهستان، برای آوردن «شاهزاده پاگور» که ساتراپ اشکانی در سوریه بود راهی دمشق شد و از مخالفان خواست تا پیروزی نهایی مبارزه کنند.
پاگور از قبول این تقاضا سر باز زد و مونزس با آنتونیوس، سردار مقتدر رومی، که در سنای روم زمام امور را به دست داشت، در دمشق گفت و گو کرد و با او عهدی شفاهی بست که هرگز به ایران حمله نکند و درعوض با انجام خواستهی او یعنی بازپس دادن اسیران و پرچمهای روم (که با شکست رومیان به دست ایرانیان افتاده بود)، اختلافات دو کشور حل شود. مونزس که نامهای هم مبنی بر پوزش از رفتار گذشته و تمایل شاه به بازگشت دریافت کرده بود، به سوی ایران حرکت کرد زیرا بهخوبی احساس میکرد شاه در مخمصه گرفتار است و کشور در حال فروپاشی است و پس از خداحافظی از پاگور به سوی تیسفون به راه افتاد.
شاه مجبور به استقبال از رئیس مجلس مهستان شد و پوزش خواست. در ادامه خبر عهدشکنی آنتونیوس و یورش او به آتروپات و ارمنستان به سران کشور رسید. با اتحاد سران و مخالفان، سپاهی انبوه برای راندن سپاه روم راهی آن دیار شدند....
*فصل دوم و پنجم این نمایش به لحاظ فنی از کیفیت مطلوبی برخوردار نمی باشد.
پاگور از قبول این تقاضا سر باز زد و مونزس با آنتونیوس، سردار مقتدر رومی، که در سنای روم زمام امور را به دست داشت، در دمشق گفت و گو کرد و با او عهدی شفاهی بست که هرگز به ایران حمله نکند و درعوض با انجام خواستهی او یعنی بازپس دادن اسیران و پرچمهای روم (که با شکست رومیان به دست ایرانیان افتاده بود)، اختلافات دو کشور حل شود. مونزس که نامهای هم مبنی بر پوزش از رفتار گذشته و تمایل شاه به بازگشت دریافت کرده بود، به سوی ایران حرکت کرد زیرا بهخوبی احساس میکرد شاه در مخمصه گرفتار است و کشور در حال فروپاشی است و پس از خداحافظی از پاگور به سوی تیسفون به راه افتاد.
شاه مجبور به استقبال از رئیس مجلس مهستان شد و پوزش خواست. در ادامه خبر عهدشکنی آنتونیوس و یورش او به آتروپات و ارمنستان به سران کشور رسید. با اتحاد سران و مخالفان، سپاهی انبوه برای راندن سپاه روم راهی آن دیار شدند....
*فصل دوم و پنجم این نمایش به لحاظ فنی از کیفیت مطلوبی برخوردار نمی باشد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان