- 23227
- 1000
- 1000
- 1000
کارنامه اردشیر بابکان
بابک مرزبان پس از دیدن چند رویا درباره یکی از شبانان خود به نام «ساسان» با خوابگزاران خود مشورت می کند و آنها خواب او را این گونه تعبیر می کنند که به ساسان یا یکی از فرزندان او فره ایزدی خواهد رسید و او به پادشاهی می رسد ...
از ایرانصدا بشنوید
کارنامهی اردشیر بابکان که از عهد ساسانی به دست ما رسیده است، قدیمیترین متن پایهی داستاننویسی فارسی محسوب میشود. پس از چهارده قرن، هنوز این نوشتهی کوتاه پرمغز مهر، خشم، کین، همدلی و درد را در ما برمیانگیزد.
این اثر نثری کوتاه با سبکی ساده دارد که احتمالاً در اواخر روزگار ساسانی در پارس نوشته شده است. از بافت متن چنین پیداست که موبدان در تدوین آن نقش زیادی داشتهاند و سنجش آن با بخش مرتبط در شاهنامه فردوسی نشان میدهد که ویراستاریِ رونویسان مسلمان تا چه اندازه در حذف عناصر زرتشتی از این داستان مؤثر بوده است.
این متن دراصل به زبان پهلوی است و چند ترجمه پارسی که در دست است عبارتاند از: ترجمه خدایار، چاپ بمبئی؛ ترجمه احمد کسروی با نام کارنامک اردشیر بابکان و ترجمه صادق هدایت با نام کارنامه اردشیر پاپکان.
در این تنظیم، از ترجمه قاسم هاشمینژاد، چاپ نشر مرکز، استفاده شده است.
و اما بخوانید خلاصهای از آنچه میشنوید:
پس از تعبیر خواب بابک، وی ساسان را فرامیخواند و از او درباره تبارش می پرسد و درمییابد او از نژاد «دارا» است و از بیم جان در گمنامی زندگی میکند. بابک دختر خود را به ازدواج ساسان درمی آورد و آنها به زودی صاحب فرزندی می شوند که او را اردشیر مینامند. اردشیر بزرگ میشود و آوازهاش به دربار اردوان می رسد. اردوان، اردشیر را نزد خود می آورد.
روزی، به هنگام شکار، براثر خطایی که اردشیر میکند، اردوان او را به ستوربانی می گمارد تا تنبیه شود. اردشیر دلآزرده نامهای به بابک مینویسد. بابک، اردشیر را نصیحت می کند تا بدون درنگ از شاه عذرخواهی کند...
این اثر نثری کوتاه با سبکی ساده دارد که احتمالاً در اواخر روزگار ساسانی در پارس نوشته شده است. از بافت متن چنین پیداست که موبدان در تدوین آن نقش زیادی داشتهاند و سنجش آن با بخش مرتبط در شاهنامه فردوسی نشان میدهد که ویراستاریِ رونویسان مسلمان تا چه اندازه در حذف عناصر زرتشتی از این داستان مؤثر بوده است.
این متن دراصل به زبان پهلوی است و چند ترجمه پارسی که در دست است عبارتاند از: ترجمه خدایار، چاپ بمبئی؛ ترجمه احمد کسروی با نام کارنامک اردشیر بابکان و ترجمه صادق هدایت با نام کارنامه اردشیر پاپکان.
در این تنظیم، از ترجمه قاسم هاشمینژاد، چاپ نشر مرکز، استفاده شده است.
و اما بخوانید خلاصهای از آنچه میشنوید:
پس از تعبیر خواب بابک، وی ساسان را فرامیخواند و از او درباره تبارش می پرسد و درمییابد او از نژاد «دارا» است و از بیم جان در گمنامی زندگی میکند. بابک دختر خود را به ازدواج ساسان درمی آورد و آنها به زودی صاحب فرزندی می شوند که او را اردشیر مینامند. اردشیر بزرگ میشود و آوازهاش به دربار اردوان می رسد. اردوان، اردشیر را نزد خود می آورد.
روزی، به هنگام شکار، براثر خطایی که اردشیر میکند، اردوان او را به ستوربانی می گمارد تا تنبیه شود. اردشیر دلآزرده نامهای به بابک مینویسد. بابک، اردشیر را نصیحت می کند تا بدون درنگ از شاه عذرخواهی کند...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان