- 5753
- 1000
- 1000
- 1000
جنگی که تمام نشد
این کتاب روایتی زیباست و بکر از همسر شهید علی رضائیان خانم فاطمه طالبی
شهید علی رضائیان به سال 1326 در “فیروز آباد” تهران بهدنیا آمد.
شهید علی رضائیان به سال 1326 در “فیروز آباد” تهران بهدنیا آمد.
از ایرانصدا بشنوید
در بخشی از این کتاب می شنوید:
هنوز جنگ نشده بود. برای همین برای همه جالب بود که مجروحان را توی تلویزیون ببینند. آقای خامنه ای هم رفته بودند دیدارشان. پای تلویزیون وا رفتم. علی مجروح روی تخت بیمارستان بود و خبرنگار داشت ازش می پرسید چند تا بچه داری؟
من گوش هایم نمی شنید و چشمم به سر علی بود که انگار از هم باز شده بود و پانسمان درستی هم نداشت.
توی سنندج مجروح شده بود. رفته بودند تا شهر را آزاد کنند. از توی فرودگاه بهشان حمله شده بود.برگشته بودند تهران، سلاح و مهمات برده بودند و از همان فرودگاه سنگر گرفته بودند...
گذری بر زندگانی شهید
تولد در فیروز آباد تهران. تاثیر از شهید آیت الله سعیدی در تهران (در منزل شهید به کار ساختمانی اشتغال داشت) مبارزه بر علیه رژیم پهلوی. موسس سپاه پاسداران شهرستاهای داران، فریدن، خوانسار و مبارکه. اعزام به کردستان و آزادسازی سنندج از دست اشرار. معاونت سپاه منطقه 2 اصفهای تا دی ماه 1361حضور در تهران با پیشنهاد سردار رحیم صفوی. ماموریت برای راهاندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب. فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهدا(ع) شهادت در آبانماه 1362 قبل از مرحله سوم عملیات والفجر
حضور در جبهههای جنگ
شهید رضائیان در سال 1360 به جبهه دارخوین اعزام شد، که بر اثر جراحت شدید به پشت جبهه منتقل گردید. پس از بهبودی نسبی به سمت مسئول معاونت عملیات سپاه منطقه 2 اصفهان منصوب گردید و تا دی ماه 1361 در همین مسئولیت باقی ماند. بعد از آن به درخواست سردار “رحیم صفوی” به تهران آمد و در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از معاونتهای طرح و عملیات مشغول بهکار شد. سپس مأمور راهاندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب گردید.
شهید رضائیان فعالیت خود را از یک رزمنده عادی در روزهای اول جنگ کردستان شروع کرد و مرحله به مرحله، همزمان باگذشت زمان، مراتب مختلف فرماندهی را با موفقیت پشتسر گذاشت تا به فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سید الشهداء(ع) منصوب گردید. هنگامی که ایشان به مریوان آمد، تعدادی از یگانها از جمله لشکر 14 امام حسین(ع) و لشکر 8 نجف اشرف در منطقه حضور داشتند و از اینکه قرار بود تحت فرماندهی او عملیات “والفجر 4” را انجام گیرد، اظهار رضایت میکردند. در زمان کوتاهی ارکان ستادی این قرارگاه به همت ایشان شکل گرفت و مجموعه معاونتها در جهت آمادهسازی عملیات فعال شدند.
شهید رضائیان انسان دقیق و منظمی بود و همواره سعی میکرد سنجیده عمل کند. قبل از هر تصمیمی با بسیج عناصر اطلاعاتی، آخرین وضعیت دشمن را از جنبههای مختلف بهدست میآورد و بر اساس استعداد، تجهیزات و توان رزمی دشمن، به کمک طرح و عملیات و نظرخواهی از فرماندهان، چگونگی انجام عملیات و مراحل آن را طراحی میکرد. از این به بعد همه توجه ایشان روی کیفیت سازماندهی نیروها و آرایش و مانور یگانها بر اساس نوع مأموریتشان بود.
از ظرافتهایی که ایشان در عملیات داشتند، بررسی و کنترل طرح مانور گردانهای عملکننده یگانها بود. این فرمانده دلاور و دلسوز اسلام، قبل از هر عملیات فرماندهان تحت امر را در خصوص رسیدگی به نیروها توجیه و برای افزایش روحیه معنوی آنان سفارش زیادی میکرد. تلاش همه جانبه وی در عملیات حماسه آفرین “والفجر 4” در موفقیت رزمندگان اسلام بسیار مؤثر بود و میتوان گفت بخش مهمی از پیروزی حاصله در “دشت شیلر” مدیون زحمات شبانهروزی این شهید عزیز بود.
نحوه شهادت:
قبل از مرحله سوم عملیات “والفجر 4”(آبانماه 1362) هنگامیکه برای شناسایی و بررسی منطقه عملیاتی به همراه چهار تن از فرماندهان و مسئولین قرارگاه به دامنههای جنوبی ارتفاعات لری رفته بودند، در حین صعود به قله ارتفاع لری به علت عدم پاکسازی کامل منطقه، روی مین رفته و به شدت مجروح شدند.
مسئول وقت اطلاعات قرارگاه چنین نقل میکند: «وقتی بالای سر او رفتم، دیدم به علت ترکش زیادی که به بدنش خورده بود، جانسوزانه ناله میکرد. با دیدن چنین حالتی یاد خاطرات زندان او افتادم که برای ما تعریف میکرد. او میگفت: همگامی که مأمورین ساواک، یکی از مبارزان مسلمان را با بخاری برقی شکنجه میدادند آیه “یا نار کونی بردا و سلاما” را قرائت میکرد. این خاطره را به یادش آوردم. ایشان آرام شد تا اینکه او را به سختی به پشت جبهه منتقل کردند. در بیمارستان بود که به آرزوی دیرینه خود رسید و به لقاء معبود و معشوقش نایل گشت و دریای متلاطم روحش به کرانه وصال، آرامش گرفت.
*کتاب جنگی که تمام نشد هفتمین قسمت از مجموعه ی (از عشق باید گفت) در چاپ چهارم سال 1395، توسط انتشارات ستارگان درخشان منتشر شده است.
با سپاس از مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه صاحب الزمان(عج) /اصفهان
هنوز جنگ نشده بود. برای همین برای همه جالب بود که مجروحان را توی تلویزیون ببینند. آقای خامنه ای هم رفته بودند دیدارشان. پای تلویزیون وا رفتم. علی مجروح روی تخت بیمارستان بود و خبرنگار داشت ازش می پرسید چند تا بچه داری؟
من گوش هایم نمی شنید و چشمم به سر علی بود که انگار از هم باز شده بود و پانسمان درستی هم نداشت.
توی سنندج مجروح شده بود. رفته بودند تا شهر را آزاد کنند. از توی فرودگاه بهشان حمله شده بود.برگشته بودند تهران، سلاح و مهمات برده بودند و از همان فرودگاه سنگر گرفته بودند...
گذری بر زندگانی شهید
تولد در فیروز آباد تهران. تاثیر از شهید آیت الله سعیدی در تهران (در منزل شهید به کار ساختمانی اشتغال داشت) مبارزه بر علیه رژیم پهلوی. موسس سپاه پاسداران شهرستاهای داران، فریدن، خوانسار و مبارکه. اعزام به کردستان و آزادسازی سنندج از دست اشرار. معاونت سپاه منطقه 2 اصفهای تا دی ماه 1361حضور در تهران با پیشنهاد سردار رحیم صفوی. ماموریت برای راهاندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب. فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهدا(ع) شهادت در آبانماه 1362 قبل از مرحله سوم عملیات والفجر
حضور در جبهههای جنگ
شهید رضائیان در سال 1360 به جبهه دارخوین اعزام شد، که بر اثر جراحت شدید به پشت جبهه منتقل گردید. پس از بهبودی نسبی به سمت مسئول معاونت عملیات سپاه منطقه 2 اصفهان منصوب گردید و تا دی ماه 1361 در همین مسئولیت باقی ماند. بعد از آن به درخواست سردار “رحیم صفوی” به تهران آمد و در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از معاونتهای طرح و عملیات مشغول بهکار شد. سپس مأمور راهاندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب گردید.
شهید رضائیان فعالیت خود را از یک رزمنده عادی در روزهای اول جنگ کردستان شروع کرد و مرحله به مرحله، همزمان باگذشت زمان، مراتب مختلف فرماندهی را با موفقیت پشتسر گذاشت تا به فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سید الشهداء(ع) منصوب گردید. هنگامی که ایشان به مریوان آمد، تعدادی از یگانها از جمله لشکر 14 امام حسین(ع) و لشکر 8 نجف اشرف در منطقه حضور داشتند و از اینکه قرار بود تحت فرماندهی او عملیات “والفجر 4” را انجام گیرد، اظهار رضایت میکردند. در زمان کوتاهی ارکان ستادی این قرارگاه به همت ایشان شکل گرفت و مجموعه معاونتها در جهت آمادهسازی عملیات فعال شدند.
شهید رضائیان انسان دقیق و منظمی بود و همواره سعی میکرد سنجیده عمل کند. قبل از هر تصمیمی با بسیج عناصر اطلاعاتی، آخرین وضعیت دشمن را از جنبههای مختلف بهدست میآورد و بر اساس استعداد، تجهیزات و توان رزمی دشمن، به کمک طرح و عملیات و نظرخواهی از فرماندهان، چگونگی انجام عملیات و مراحل آن را طراحی میکرد. از این به بعد همه توجه ایشان روی کیفیت سازماندهی نیروها و آرایش و مانور یگانها بر اساس نوع مأموریتشان بود.
از ظرافتهایی که ایشان در عملیات داشتند، بررسی و کنترل طرح مانور گردانهای عملکننده یگانها بود. این فرمانده دلاور و دلسوز اسلام، قبل از هر عملیات فرماندهان تحت امر را در خصوص رسیدگی به نیروها توجیه و برای افزایش روحیه معنوی آنان سفارش زیادی میکرد. تلاش همه جانبه وی در عملیات حماسه آفرین “والفجر 4” در موفقیت رزمندگان اسلام بسیار مؤثر بود و میتوان گفت بخش مهمی از پیروزی حاصله در “دشت شیلر” مدیون زحمات شبانهروزی این شهید عزیز بود.
نحوه شهادت:
قبل از مرحله سوم عملیات “والفجر 4”(آبانماه 1362) هنگامیکه برای شناسایی و بررسی منطقه عملیاتی به همراه چهار تن از فرماندهان و مسئولین قرارگاه به دامنههای جنوبی ارتفاعات لری رفته بودند، در حین صعود به قله ارتفاع لری به علت عدم پاکسازی کامل منطقه، روی مین رفته و به شدت مجروح شدند.
مسئول وقت اطلاعات قرارگاه چنین نقل میکند: «وقتی بالای سر او رفتم، دیدم به علت ترکش زیادی که به بدنش خورده بود، جانسوزانه ناله میکرد. با دیدن چنین حالتی یاد خاطرات زندان او افتادم که برای ما تعریف میکرد. او میگفت: همگامی که مأمورین ساواک، یکی از مبارزان مسلمان را با بخاری برقی شکنجه میدادند آیه “یا نار کونی بردا و سلاما” را قرائت میکرد. این خاطره را به یادش آوردم. ایشان آرام شد تا اینکه او را به سختی به پشت جبهه منتقل کردند. در بیمارستان بود که به آرزوی دیرینه خود رسید و به لقاء معبود و معشوقش نایل گشت و دریای متلاطم روحش به کرانه وصال، آرامش گرفت.
*کتاب جنگی که تمام نشد هفتمین قسمت از مجموعه ی (از عشق باید گفت) در چاپ چهارم سال 1395، توسط انتشارات ستارگان درخشان منتشر شده است.
با سپاس از مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه صاحب الزمان(عج) /اصفهان
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان