- 12643
- 1000
- 1000
- 1000
سحر می داند
ابواحمد دو پسر به نام سیدمرتضی و سیدرضی دارد که مادرشان <فاطمه >برای کسب دانش و معرفت، آنها را نزد شیخ مفید می بر د. آنها در معارف دینی زمان بسیار پیشرفت کردند و سیدرضی گردآوری نهج البلاغه را آغاز کرد، اما در آن هنگام در بغداد ....
از ایرانصدا بشنوید
طالح یکی از سرداران خلیفه است که یحیی دست و پایش را قطع می کند و او برای انتقام، به کمک سردار دیگری، نقشه ی به آتش کشیدن شهر کرخ را می کشند. مادر یحیی به شدت او را سرزنش می کند و از او می خواهد که شیوه ی جنگی اش را کنار بگذارد. در این هنگام ابواحمد،پدر سیدمرتضی و سیدرضی، نقابت شیعیان بغداد را بر عهده دارد و پس از مطلع شدن از به آتش کشیده شدن کرخ بسیار نگران می شود و با شیخ مفید در این باره مشورت می کند. فاطمه، مادر سید مرتضی و سید رضی، دو پسرش را برای آموختن دانش نزد شیخ مفید می برد. از طرف دیگر یحیی که از کارش پشیمان است، به بغداد باز می گردد تا در خدمت سید رضی باشد. در همین زمان ابواحمد از بغداد به شیراز تبعید می شود و ...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان