- 10415
- 1000
- 1000
- 1000
بازی سرنوشت
سهراب و مادرش به خانهی جدیدی اسباب کشی میکنند. حاج مقدم، همسایه آنها، در همان اولین شب اقامتشان به خانهی آنها میرود....
از ایرانصدا بشنوید
حاج مقدم از مادر سهراب میخواهد که پیش دخترش، مریم، بماند؛ زیرا او مجبور است شبانه به یک مسافرت برود. او میخواهد پیش زیور، زن برادرش، برود؛ برادری که بیست سال پیش فوت کرد.
زیور که بهشدت بیمار است، قصد دارد در آخرین لحظههای زندگیاش رازی را با حاج مقدم در میان بگذارد. حاج آقا خودش را به زیور می رساند....
زیور اینگونه اعتراف میکند: سالها پیش، پدر حاج آقا منصور، به دو پسرش قول داده بود که هرکدام از عروسها اگر پسری به دنیا آورند، به آنها یک دستگاه ماشین و سه کیلو طلا هدیه میدهد. زیور برای برنده شدن در این مسابقهی عجیب، با خوراندن دارویی، باعث سقط اولین فرزند حاجی مقدم شد. بعد از آن هم، هنگام زایمان همسر حاج مقدم، مچبند نوزاد پسر آنها را با نوزاد دختر دیگری عوض کرد....
زیور که بهشدت بیمار است، قصد دارد در آخرین لحظههای زندگیاش رازی را با حاج مقدم در میان بگذارد. حاج آقا خودش را به زیور می رساند....
زیور اینگونه اعتراف میکند: سالها پیش، پدر حاج آقا منصور، به دو پسرش قول داده بود که هرکدام از عروسها اگر پسری به دنیا آورند، به آنها یک دستگاه ماشین و سه کیلو طلا هدیه میدهد. زیور برای برنده شدن در این مسابقهی عجیب، با خوراندن دارویی، باعث سقط اولین فرزند حاجی مقدم شد. بعد از آن هم، هنگام زایمان همسر حاج مقدم، مچبند نوزاد پسر آنها را با نوزاد دختر دیگری عوض کرد....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان