- 8201
- 1000
- 1000
- 1000
اندیشه مهر
امیر و محسن در خارج از کشور مشغول تحصیلاند. با شروع جنگ امیر به ایران برمیگردد و عازم جبهه میشود. زمانی که محسن به ایران برمیگردد، نامهای از امیر به دستش میرسد....
از ایرانصدا بشنوید
دکتر «محسن پیران» نامهی امیر را میخواند: «به دستهای توانمند تو در جراحی ایمان دارم. با این دستها میتوانی خیلی کارها انجام و جانهایی را نجات دهی. من تمام کارها را انجام دادهام؛ یاعلی بگو و شروع کن.»
بعد از خواندن نامه، اشک در چشمهای محسن جمع میشود. روز بعد، محسن به بیمارستانی که امیر گفته میرود. قرار است او به جای امیر در بیمارستان مشغول به کار شود.
بعد از مدتی، امیر را به همان بیمارستان منتقل میکنند. امیر زخمی شده و ترکشی در نزدیکی قلبش فرورفته است.
قبل از عمل جراحی، امیر به خاطر دردسری که برای محسن درست کرده است، از او حلالیت میخواهد؛ اما محسن نهتنها این را دردسر نمیداند، بلکه با تمام وجود برای مسئولیتی که امیر به دوشش گذاشته، تلاش میکند....
بعد از خواندن نامه، اشک در چشمهای محسن جمع میشود. روز بعد، محسن به بیمارستانی که امیر گفته میرود. قرار است او به جای امیر در بیمارستان مشغول به کار شود.
بعد از مدتی، امیر را به همان بیمارستان منتقل میکنند. امیر زخمی شده و ترکشی در نزدیکی قلبش فرورفته است.
قبل از عمل جراحی، امیر به خاطر دردسری که برای محسن درست کرده است، از او حلالیت میخواهد؛ اما محسن نهتنها این را دردسر نمیداند، بلکه با تمام وجود برای مسئولیتی که امیر به دوشش گذاشته، تلاش میکند....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان