منو
کوچه های بی صدا

کوچه های بی صدا

  • 14 قطعه
  • 268 دقیقه مدت کتاب
  • 9712 دریافت شده
نویسنده: مهام میقانی
کارگردان: فریدون محرابی
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: رمان و داستان
«کوچه‌های بی‌صدا» صدای هویت تاریخی محله‌ها و کوچه‌های پایتخت، از «طهران» دیروز تا «تهران» امروز است.

از ایرانصدا بشنوید

*«کوچه شیرمراد»: «فهیمه» در ادامه‌ی تحقیقاتش درباره‌ی کوچه شیرمراد می‌نویسد: «شیرمراد» در قحطی آرد و خمیر و گرانی نان، هر شب جمعه در بازار سفره پهن می‌کرد و از بچه‌های بی‌پدر و زن‌های بی‌شوهر حمایت می‌کرد و اهالی محل، همه برای او و پرنعمت بودن سفره‌اش دعا می‌کردند. شیرمراد سفره‌دار، برای خبر کردن همه‌ی یتیم‌ها و فقیران محل، به زیر گذر رفته است و بی‌بی که برای دیدنش به بازار آمده، به دنبالش می‌رود.
شیرمراد برای خرید انگشتر شرف شمس نقره به فروشگاه انگشترفروشی می‌رود و بی‌بی او را در آنجا پیدا می‌کند. انگشترفروش هم از پهلوانی و مردانگی شیرمراد می‌گوید که در آن روزگار دشمن کورکن بوده است. شیرمراد می‌گوید: سپرده است که با بلند شدن صدای اذان، سفره‌ها را در بازارچه پهن کنند؛ اما بی‌بی از شیرمراد می‌خواهد تا زودتر به آنجا بروند تا دعای سفره را خود شیرمراد بخواند.

*«کوچه رضا قلی خان»: پدر فهیمه درحال نوشتن وصیت‌نامه‌اش است. او دل‌تنگ پدرش شده و می‌گوید که نمی‌خواهد به سرنوشت «امیربهادر میرزایی شوشتری» دچار شود. فهیمه از او می‌پرسد که آن شخص کیست. پدرش می‌گوید که «رضاقلی» از اول عمرش هفت‌بار به پابوس «حضرت امام رضا(ع)» رفته که برای راه‌های دور آن زمان، کار دشواری بوده است. او مردی باخدا و مردم‌دار و فقیر بوده؛ همچنین وی عمری حسرت رفتن به کربلا را داشته است و تمام داروندارش را هم صرف رفتن به پابوس امام رضا کرده بود. رضاقلی در زیر گذر یک حلیم‌پزی داشته است.
بی‌بی برای خوردن حلیم نزد رضاقلی می‌رود و از او می‌خواهد که وقتی به کربلا رفت، سلام او را هم برساند. رضاقلی هم می‌گوید که اگر خدا بخواهد شب جمعه آخر ماه راهی سفر کربلا می‌شود؛ اما او قبل از سفر از دنیا می‌رود و در همان شب مرگش، امیربهادر میرزایی شوشتری هم که مردی تاجر و ناخن خشک و بی‌انصاف بوده، از دنیا می‌رود. او وصیت کرده بوده که جنازه‌اش را به کربلا بفرستند. در این بین اتفاقی عجیب می‌افتد: آن روز در شلوغی صحن امام‌زاده جای دو جنازه با هم عوض می‌شود و رضاقلی به جای امیربهادر به کربلا می‌رود و در آنجا به خاک سپرده می‌شود.

و خود بشنوید قصه‌های کوچه به کوچه این شهر را که بسیار شنیدنی‌اند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • عالی ، خیلی جالب بود ، هم ادم به قدیم میره و برمیگرده ، هم اطلاعاتش زیاد میشه ، ممنون بابت این کتاب و این نمایشنامه
  • سلام اگر از حاشیه پرهیز میکردید بهتر مبشد .منظورم لوس بازیهای اول داستان و جیغ های فراوان و کلا خوب بود .
  • وااااای صدای اون پرنده ها چقدر روی مخه.....اون جایی که تو پرنده فروشی هستن و درباره ناصرالدین شاه صحبت میکنن
  • امیدوارم این سری از نمایش ادامه‌دار باشه ، کلی کوچه و محله دیگه هنوز مونده لطفا ادامه بدید
  • عالییییییییی
  • این کتاب و جلد اولش یکی از بهترین کتابهایی که گوش کردم خیلی لذت بردم ممنون پاینده باشید
  • باشنیدن این دو جلد کتاب کلی به اطلا عات من در شناخت کوچه هوی تهران افزوده شد والبته اجرای عالی عوامل این کتاب صوتی بسیار تاثیر گذار بود واقعا ممنون
  • دستت ن درد نکنه بسیار اموزنده و یاداور خاطرات زیبای قدیم.دستتون درد نکنه
  • خیلی خوب بود، یه کار با کیفیت و پر محتوا
  • با سلام و خسته نباشید به عوامل اجرائی . واقعا کتاب های مفید و اجراهای خیلی زیبا و شنیدنی بود . استفاده زیادی بردم
  • خیلی خیلی قشنگ بود.
  • این چه طرز ترکی صحبت کردن بود؟
  • علت عصبانیت همیشگی آذر و فهیمه رو نمیفهمم🤔
  • عالی بود ممنون

تصاویر

کتاب گویا