- 30170
- 1000
- 1000
- 1000
ماجراهای خانواده بایرامی
قصههای خانواده بایرامی، سرشار از لحظههای شیرین و سبز زندگی است.
از ایرانصدا بشنوید
* «آجیل مخصوص فیلم»: «بایرام» در حال دیدن فیلم است و همزمان آجیل هم میخورد. همسرش «عادله» از راه میرسد و به او تذکر میدهد که به این ترتیب آجیل عید تمام میشود. او آجیلها را میبرد و بایرام ناراحت میشود و میخوابد. روزی دیگر بایرام وقتی عادله در خانه نیست، با خوشحالی تصمیم میگیرد فیلم ببیند و آجیل بخورد که ناگهان عادله بازمیگردد و بایرام مجبور میشود آجیل را پنهان کند. ولی عادله آجیلها را پیدا میکند. بایرام به عادله میگوید که این آجیل را جدا از آجیل عید خریده تا خودش بخورد، ولی عادله میگوید که باید صرفهجویی کنند.
* «با چی بریم؟»: بایرام پیشنهاد میدهد که برای سفر به اردبیل بروند. عادله میپرسد با چه وسیلهای به اردبیل برویم و گزینههای مختلف را بررسی میکند. او میگوید که حساب و کتاب کرده که با هواپیما نفری سیصدهزار تومان هزینه دارد و بایرام موافقت میکند. اما بایرام ترس از هواپیما را بهانه میکند. عادله گزینه بعدی یعنی قطار را مطرح میکند. ولی بایرام این بار هم صدای قطار را بهانه میکند. به این ترتیب عادله گزینه بعدی یعنی دربست گرفتن خودرو را مطرح میکند؛ بایرام با آن هم مخالفت میکند. گزینهی بعدی اتوبوس است که بالاخره با آن موافقت میکند. ولی این بار عادله مخالفت میکند و بایرام هم میگوید که اصلا پیاده به اردبیل میرویم.
* «حالا با چی بریم عید دیدنی؟»: بایرام به همراه عادله و دخترش میخواهند به عید دیدنی بروند که بایرام خبر میآورد که ماشین خراب است و نمیتوانند بروند. عادله میگوید با وسیله دیگری به عید دیدنی برویم. بایرام مخالف است. عادله میگوید با آژانس برویم. ولی باز هم بایرام مخالفت میکند. بالاخره بایرام با آژانس تماس میگیرد، ولی آنها ماشین ندارند. عادله پیشنهاد میدهد که از همسایه ماشین قرض بگیرند. بایرام سراغ آنها میرود. ولی هیچ کدامشان نیستند. عادله پیشنهاد میدهد که دربست بگیرند. ولی بایرام مثل همیشه مخالفت میکند. سرانجام عادله پیروز میشود. ولی بعد از گذشت یک ساعت، هیچ ماشینی برای آنها نمیایستد. درنهایت عادله میگوید که پیاده برویم ...
* «با چی بریم؟»: بایرام پیشنهاد میدهد که برای سفر به اردبیل بروند. عادله میپرسد با چه وسیلهای به اردبیل برویم و گزینههای مختلف را بررسی میکند. او میگوید که حساب و کتاب کرده که با هواپیما نفری سیصدهزار تومان هزینه دارد و بایرام موافقت میکند. اما بایرام ترس از هواپیما را بهانه میکند. عادله گزینه بعدی یعنی قطار را مطرح میکند. ولی بایرام این بار هم صدای قطار را بهانه میکند. به این ترتیب عادله گزینه بعدی یعنی دربست گرفتن خودرو را مطرح میکند؛ بایرام با آن هم مخالفت میکند. گزینهی بعدی اتوبوس است که بالاخره با آن موافقت میکند. ولی این بار عادله مخالفت میکند و بایرام هم میگوید که اصلا پیاده به اردبیل میرویم.
* «حالا با چی بریم عید دیدنی؟»: بایرام به همراه عادله و دخترش میخواهند به عید دیدنی بروند که بایرام خبر میآورد که ماشین خراب است و نمیتوانند بروند. عادله میگوید با وسیله دیگری به عید دیدنی برویم. بایرام مخالف است. عادله میگوید با آژانس برویم. ولی باز هم بایرام مخالفت میکند. بالاخره بایرام با آژانس تماس میگیرد، ولی آنها ماشین ندارند. عادله پیشنهاد میدهد که از همسایه ماشین قرض بگیرند. بایرام سراغ آنها میرود. ولی هیچ کدامشان نیستند. عادله پیشنهاد میدهد که دربست بگیرند. ولی بایرام مثل همیشه مخالفت میکند. سرانجام عادله پیروز میشود. ولی بعد از گذشت یک ساعت، هیچ ماشینی برای آنها نمیایستد. درنهایت عادله میگوید که پیاده برویم ...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان