سال 80 یدالله به پادگان آموزشی رفت، پدر یدالله نظامی بود به همین خاطر به سرعت با شرایط جور شد تمرینات سخت و طاقت فرسایی در آنجا بود که یدالله تمام توانش را گرفته بود تا تمرینات را به بهترین شکل انجام دهد.
از ایرانصدا بشنوید
یدالله را برای اولین بار سال 80 در پادگان آموزشی دیدم، یدالله منظمترین دانشجو گروهان بود. در تمرینات اولین نفر بود که داوطلب میشد و معیار فرمانده حداقلها قرار میگرفت و این کار را برای بقیه سخت میکرد. هیچوقت غیبت نمیکرد از فرماندهها میخواست که بهش سخت بگیرند. اگر فرمانده پیشنهاد رژه رفتن را میداد بچهها به جز یدالله میگفتند نه، فرمانده هم به دلیل موافقت او همه را رژه میبرد. هیچوقت به عنوان ارشد گروهان انتخابش نکردیم، میدانستیم اگر ارشد شود شب و روزمون سیاه است. تمرینات را فراتر از حد انتظار فرمانده انجام میداد و همیشه یک قدم از بقیه جلوتر بود. نمره انظباطش کامل بود و همین باعث میشد از طرف فرمانده تشویق شود ویژگی بارز او نظم و هوشش بود همه دوستش داشتند جذب اخلاق خوبش میشدند اهل گوشهگیری نبود، علاقه زیاد به ورزش داشت.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
تصاویر
از همین گوینده
-
-
-
-
ماجراهای شرلوک هولمز: این داستان دوچرخه سوار تنها
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان