- 10413
- 1000
- 1000
- 1000
ماراتن امدادی
اطلاعیهای برای اجرای یک مسابقه دوی «ماراتن» به دفتر مدیریت و روابط عمومی «دانشگاه آزاد اسلامی» ارسال میشود و این تازه اول داستان پرماجرای «ماراتن امدادی» است.
از ایرانصدا بشنوید
پس از دریافت اطلاعیه، شماره تلفنهای شخصی «آقای سبکتکین»، «خانم رزاقی» و «آقای جاری» و همینطور آدرس محل زندگی آنها، توسط «هکرها» وارد پایگاه اینترنتی میشود که از این طریق دانشجویان بتوانند اطلاعات بیشتری راجع به نحوه برگزاری مسابقه و شرکت در آن به دست بیاورند.
موج تلفنها آنقدر زیاد است که آقای سبکتکین تلفنهای همراه و منزلش را قطع میکند. در عصر روز جمعه آقای سبکتکین طبق قرار قبلی، برای دیدن نماینده «فدراسیون دو و میدانی» عازم دفتر کارش میشود؛ اما خبری از نماینده نمیشود. در همان روز سیل جمعیت روانهی خانه آقای سبکتکین میشوند و از سویی، جمعیت دیگری از دانشجویان برای کسب اطلاعات نامنویسی در مسابقه، مقابل مجتمع دانشگاهی گردهم میآیند.
آشوب چنان زیاد است که پلیس برای حفظ آرامش به هر دو محل اعزام میشود. فردای آن روز، نماینده هیأت امنای دانشگاه برای پاسخگویی به برخی مسائل پیش آمده، درخواست جلسهای با مدیریت میکند.
در این جلسه همگی متوجه جعلی بودن اطلاعیه فراخوان مسابقه میشوند و همچنین «آقای سرمدی» اعلام میکند که سایت دانشگاه هم هک شده و همهی اطلاعات توسط هکرها روی پایگاه اینترنتی درج شده است.
آقای جابری برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر عازم فدراسیون دو و میدانی میشود و آنجا با جوان دوندهای به نام «حمید لک» برخورد میکند که از طریق او موفق به دیدار «آقای نورد» میشود. برخلاف تصور همه، آقای نورد مردی کهنسال است که پیش از اینها قهرمان دو میدانی بوده؛ اما اینک پس از فرسودگی و از کار افتادگی، سرایدار و آبدارچی و همچنین ساکن فدراسیون دو میدانی شده است.
حمید لک و آقای نورد به اتفاق آقای جابری، عازم مجتمع دانشگاهی میشوند. در آنجا به اتفاق هم جلسه ای برگزار میکنند. در زمان جلسه همه خبردار میشوند که پلیس، هکرها را دستگیر کرده و به مقامات قضایی ارجاع داده است.
هکرها برادران دوقلوی دوازده ساله هستند. پس از مدتزمانی، هیأت امنای دانشگاه تصمیم میگیرند برای حفظ روحیهی دانشجویان همچنان مسابقه دوی ماراتن را برگزار کنند.
موج تلفنها آنقدر زیاد است که آقای سبکتکین تلفنهای همراه و منزلش را قطع میکند. در عصر روز جمعه آقای سبکتکین طبق قرار قبلی، برای دیدن نماینده «فدراسیون دو و میدانی» عازم دفتر کارش میشود؛ اما خبری از نماینده نمیشود. در همان روز سیل جمعیت روانهی خانه آقای سبکتکین میشوند و از سویی، جمعیت دیگری از دانشجویان برای کسب اطلاعات نامنویسی در مسابقه، مقابل مجتمع دانشگاهی گردهم میآیند.
آشوب چنان زیاد است که پلیس برای حفظ آرامش به هر دو محل اعزام میشود. فردای آن روز، نماینده هیأت امنای دانشگاه برای پاسخگویی به برخی مسائل پیش آمده، درخواست جلسهای با مدیریت میکند.
در این جلسه همگی متوجه جعلی بودن اطلاعیه فراخوان مسابقه میشوند و همچنین «آقای سرمدی» اعلام میکند که سایت دانشگاه هم هک شده و همهی اطلاعات توسط هکرها روی پایگاه اینترنتی درج شده است.
آقای جابری برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر عازم فدراسیون دو و میدانی میشود و آنجا با جوان دوندهای به نام «حمید لک» برخورد میکند که از طریق او موفق به دیدار «آقای نورد» میشود. برخلاف تصور همه، آقای نورد مردی کهنسال است که پیش از اینها قهرمان دو میدانی بوده؛ اما اینک پس از فرسودگی و از کار افتادگی، سرایدار و آبدارچی و همچنین ساکن فدراسیون دو میدانی شده است.
حمید لک و آقای نورد به اتفاق آقای جابری، عازم مجتمع دانشگاهی میشوند. در آنجا به اتفاق هم جلسه ای برگزار میکنند. در زمان جلسه همه خبردار میشوند که پلیس، هکرها را دستگیر کرده و به مقامات قضایی ارجاع داده است.
هکرها برادران دوقلوی دوازده ساله هستند. پس از مدتزمانی، هیأت امنای دانشگاه تصمیم میگیرند برای حفظ روحیهی دانشجویان همچنان مسابقه دوی ماراتن را برگزار کنند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان