- 10263
- 1000
- 1000
- 1000
خادم الفقرا
«طیب حاج رضایی» (1290-1342) از ورزشکاران باستانی و لاتهای مشهور دوران سلطنت «سلسله پهلوی» بود. وی در سال 1332 از موافقان دودمان شاهنشاهی در کودتای 28 مرداد بود؛ اما بعدها متحول شد و به انقلابیون نهضت اسلامی و پیروان امام خمینی پیوست.
از ایرانصدا بشنوید
«طیب حاج رضایی» برای نزدیکی به دولت و حکومت شاه پهلوی، از هیچ کاری دریغ نمیکرد؛ ازجمله راهاندازی و برپایی ضیافت برای به دنیا آمدن پسر شاه در یکی از بیمارستانهای پایین شهر. به همین علت هم مردم کوچه و بازار و حتی مادرش او را سرزنش میکردند.
او شبی در خواب «سید علی علمکش» را میبیند که وظیفهی برداشتن طوق و علم را در عاشورای آن سال به او میسپارد. طیب با دیدن این خواب به فکر فرو میرود و از آن روز به بعد، اطرافیانش متوجه تغییر رفتار او میشوند؛ تا جایی که او در هیاهوی مقابل بیمارستان، رشوه «نصیری» را رد کرده و از مردم فقیر پایین شهر حمایت میکند. اما هنوز هم عدهای هستند که او را به دلیل خوشخدمتیهایش ریشخند میکنند. این جماعت با وقوع اتفاقاتی درمییابند که او واقعاً دچار تحولات روحی شده است.
اقدامات طیب برای اشاعهی عقاید و دستورات «امام خمینی(ره)» اوج میگیرد. دولت به تکاپو افتاده و به اطرافیان طیب باج میدهد؛ اما تیرش به سنگ میخورد.
طیب توانسته در این مدت جای خودش را در قلب مردم باز کند. حالا او درقبال نصایح کسانی که با احتیاط درمقابل رژیم عمل میکنند، اعلام میکند که در این راه با «سیدالشهدا» مشورت کرده و هیچگاه از پای نخواهد نشست.
پس از تظاهرات 15 خرداد 1342، رژیم شاهنشاهی طیب حاج رضایی را در 16 خرداد به همراه 400 نفر دیگر به جرم برهم زدن نظم عمومی دستگیر میکند و سرکرده دستگیرشدگان را طیب حاجرضایی و «اسماعیل رضایی» معرفی میکند.
سرانجام از میان افراد دستگیرشده، طیب و حاج اسماعیل رضایی، به حکم صادره از دادگاه ویژه شماره یک لشکر گارد، به جرم فعالیت محرمانه و خیانتکارانه علیه نظم و امنیت عمومی، به اعدام محکوم شدند و این حکم در سحرگاه 11 آبان 1342 اجرا شد.
او شبی در خواب «سید علی علمکش» را میبیند که وظیفهی برداشتن طوق و علم را در عاشورای آن سال به او میسپارد. طیب با دیدن این خواب به فکر فرو میرود و از آن روز به بعد، اطرافیانش متوجه تغییر رفتار او میشوند؛ تا جایی که او در هیاهوی مقابل بیمارستان، رشوه «نصیری» را رد کرده و از مردم فقیر پایین شهر حمایت میکند. اما هنوز هم عدهای هستند که او را به دلیل خوشخدمتیهایش ریشخند میکنند. این جماعت با وقوع اتفاقاتی درمییابند که او واقعاً دچار تحولات روحی شده است.
اقدامات طیب برای اشاعهی عقاید و دستورات «امام خمینی(ره)» اوج میگیرد. دولت به تکاپو افتاده و به اطرافیان طیب باج میدهد؛ اما تیرش به سنگ میخورد.
طیب توانسته در این مدت جای خودش را در قلب مردم باز کند. حالا او درقبال نصایح کسانی که با احتیاط درمقابل رژیم عمل میکنند، اعلام میکند که در این راه با «سیدالشهدا» مشورت کرده و هیچگاه از پای نخواهد نشست.
پس از تظاهرات 15 خرداد 1342، رژیم شاهنشاهی طیب حاج رضایی را در 16 خرداد به همراه 400 نفر دیگر به جرم برهم زدن نظم عمومی دستگیر میکند و سرکرده دستگیرشدگان را طیب حاجرضایی و «اسماعیل رضایی» معرفی میکند.
سرانجام از میان افراد دستگیرشده، طیب و حاج اسماعیل رضایی، به حکم صادره از دادگاه ویژه شماره یک لشکر گارد، به جرم فعالیت محرمانه و خیانتکارانه علیه نظم و امنیت عمومی، به اعدام محکوم شدند و این حکم در سحرگاه 11 آبان 1342 اجرا شد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان