- 15999
- 1000
- 1000
- 1000
میثاق خون
این داستان براساس قیام «توابین» است؛ قیامی که در سال 65 هجری قمری، چهار سال پس از فاجعه کربلا و به خونخواهی «امام حسین (ع)»، سرزمین عراق را دربرگرفت و پایه خلافت جابرانه شام را لرزاند.
از ایرانصدا بشنوید
پس از مرگ «یزید بن معاویه»، «مروان بن حَکَم» بر مسند تکیه زد؛ کسی که سرسلسله «آل مروان» بود و فرزندش در کشمکشی که میان امویان رخ داد، اریکه قدرت را ربود و خلافت را به خود و خاندانش اختصاص داد. او اگرچه در رقابت با فرزندان «ابوسفیان» بود، اما فرماندهی سپاه جرارش را به کسی جز «عبیدالله بن زیاد» نسپرد.
در آن دوران حکومت عراق و «حجاز» در دست «عبدالله بن زبیر» بود که داعیهی خلافت داشت و سودای حکومت شام را در سر میپروراند و حاکم «کوفه» گماشته او یعنی «عبدالله بن یزید» بود.
حکایت از خانه «عبدالله بن حازم» آغاز میشود. منادی توابین در کوچههای کوفه به هر سو میتاخت و مردم را به خونخواهی نواده پیامبر (ص) دعوت میکرد. عبدالله قصد داشت دعوت او را بیپاسخ نگذارد، اما همسرش برای او از مردمان کوفه گفت که رفیق نیمهراهند و به زبان، عهد میبندند و به دست، پیمان میشکنند. همسرش در شرایطی که عوامل عبدالله ابن زبیر بر کوفه حاکماند و «مختار» ادعای خونخواهی «حسین بن علی (ع)» و وزارت «محمد بن حنیفه» را دارد، عبدالله را از پیوستن به «سلیمان بن صُرَد خزاعی» و یارانش بازمیدارد.
حتی وقتی که منادی توابین درِ خانه آنها را به صدا درمیآورد، همسرش «سَهله» مانع عبدالله برای بازکردن در میشود.
فردای آن شب، «عمر بن سعد» از سوی برخی از اشراف کوفه که در به وجود آمدن فاجعه کربلا سهیم بودند، به دارالعماره میرود و خواستار اقدامی علیه خونخواهان نوادگان پیامبر میشود. «ابراهیم بن محمد»، نواده «طلحه» و امیر خراج کوفه هم در این راه با او همراه است. اما عبدالله ابن یزید، والی کوفه، نه تنها قصد ندارد اقدام شتابزدهای در این باره انجام دهد، بلکه در این اندیشه است که با آزادگذاشتن خونخواهان امام حسین (ع) اعتماد آنها را جلب کند و از قیامی که در پیش است، برای غلبه ابن زبیر بر حکومت مروانیان و پبوستن شام به عراق و حجاز استفاده کند.
* شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین صدای برخی از قسمتهای نمایش پوزش میخواهیم.
در آن دوران حکومت عراق و «حجاز» در دست «عبدالله بن زبیر» بود که داعیهی خلافت داشت و سودای حکومت شام را در سر میپروراند و حاکم «کوفه» گماشته او یعنی «عبدالله بن یزید» بود.
حکایت از خانه «عبدالله بن حازم» آغاز میشود. منادی توابین در کوچههای کوفه به هر سو میتاخت و مردم را به خونخواهی نواده پیامبر (ص) دعوت میکرد. عبدالله قصد داشت دعوت او را بیپاسخ نگذارد، اما همسرش برای او از مردمان کوفه گفت که رفیق نیمهراهند و به زبان، عهد میبندند و به دست، پیمان میشکنند. همسرش در شرایطی که عوامل عبدالله ابن زبیر بر کوفه حاکماند و «مختار» ادعای خونخواهی «حسین بن علی (ع)» و وزارت «محمد بن حنیفه» را دارد، عبدالله را از پیوستن به «سلیمان بن صُرَد خزاعی» و یارانش بازمیدارد.
حتی وقتی که منادی توابین درِ خانه آنها را به صدا درمیآورد، همسرش «سَهله» مانع عبدالله برای بازکردن در میشود.
فردای آن شب، «عمر بن سعد» از سوی برخی از اشراف کوفه که در به وجود آمدن فاجعه کربلا سهیم بودند، به دارالعماره میرود و خواستار اقدامی علیه خونخواهان نوادگان پیامبر میشود. «ابراهیم بن محمد»، نواده «طلحه» و امیر خراج کوفه هم در این راه با او همراه است. اما عبدالله ابن یزید، والی کوفه، نه تنها قصد ندارد اقدام شتابزدهای در این باره انجام دهد، بلکه در این اندیشه است که با آزادگذاشتن خونخواهان امام حسین (ع) اعتماد آنها را جلب کند و از قیامی که در پیش است، برای غلبه ابن زبیر بر حکومت مروانیان و پبوستن شام به عراق و حجاز استفاده کند.
* شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین صدای برخی از قسمتهای نمایش پوزش میخواهیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان