- 38042
- 1000
- 1000
- 1000
موش ها و آدمها
این داستان سرگذشت غمانگیز دو کارگر مزرعه و مهاجر، «جُرج میلتون» و «لِنی اسمال» است که در رکود بزرگ آن روزگار آمریکا و در کالیفرنیا بهدنبال یافتن کار به هر سمت و سویی روانه میشوند. رؤیای آنها دستوپا کردن مزرعهای برای خودشان است.
از ایرانصدا بشنوید
«جُرج میلتون» و «لِنی اسمال» برای رسیدن به آرزوهایشان و بهدست آوردن پول برای خریدن تکهای زمین، به مزرعهای میآیند که کار کنند. در مزرعه با آدمها و اتفاقاتی روبهرو میشوند.
«کندی»، سرایدار عمارت اربابی، خود را شریک جرج و لنی میکند و «کورلی»، پسر ارباب، باعث ایجاد درگیری با لنی میشود که ممکن است آنها را از ادامه راه باز دارد.
«کروکس»، مهتر سیاهپوست، از تنهایی خود و چیزهایی که از دست داده، رنج میبرد و به آرزوهای جرج و لنی میخندد.
«اسلیم» و «کارسون» به وضعیت عادت کردهاند و درمقابل اتفاقات بیتفاوتاند. هرچند که اسلیم دلش برای جرج و لنی میسوزد.
مهمتر از همه، زن کورلی، لنی را در مخمصهای سخت گرفتار کرده است. لنی در انباری توله سگی را نوازش میکند و بعد هم او را میکشد و از ترس جرج که مبادا بفهمد و خرگوشهای آرزوهایش را به او ندهد، آن حیوان را در زیر کاهها پنهان میکند. در همین هنگام، زن کورلی از راه میرسد و از لنی میخواهد که با او حرف بزند. ولی لنی به جز خرگوشها، به چیز دیگری فکر نمیکند. زن کورلی با عصبانیت بر سر لنی فریاد میکشد. لنی برای خلاصی از این مخمصه و ترس از جرج، جلوی داد و فریاد زن کورلی را میگیرد. زن کورلی در زیر دست لنی فریاد میزند و کمک میطلبد و بعد ناگهان آرام و صدایش خاموش میشود! ...
* مختصری درباره نویسنده:
«جان ارنست استاینبک جونیور» که در منابع فارسی بیشتر با نام «جان اشتاینبک» شناخته میشود، یکی از شناختهشدهترین و پرطرفدارترین نویسندگان قرن بیستم آمریکاست. از بهترین آثارش میتوان به «خوشههای خشم» اشاره کرد.
جان استاینبک در سال 1902 در کالیفرنیا بهدنیا آمد. پدرش خزانهدار و مادرش آموزگار بود. پس از تحصیل علوم در دانشگاه استانفورد، در سال 1925، بیآنکه دانشنامهای دریافت کرده باشد، دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت. در این شهر خبرنگاری کرد و پس از دو سال به کالیفرنیا برگشت. مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوهچین و … کار میکرد و به همین سبب، با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. پس از آن، نگهبانیِ خانهای را پذیرفت و در این زمان وقت کافی برای خواندن و نوشتن پیدا کرد. زمانی که جهان بهسرعت به سمت مدرنیسم پیش میرفت و دستگاههای جدید کشاورزی جایگزین بیل و گاوآهن میشد، او در اندیشهٔ غم و درد و رنج کشاورزان بود.
نخستین اثرش «جام زرین» را در سال 1929 نوشت. نگاه انساندوستانه و دقیق او به جهان پیرامون و چهرهٔ رنجکشیدهٔ خودش، سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موشها و آدمها و خوشههای خشم شد. خوشههای خشم او در سال 1939 منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.
اشتاینبک، به سبب خلق این آثار، جایزهٔ نوبل سال 1962 را کسب کرد. از نوشتههای دیگر او به چراگاههای آسمان، به خدایی ناشناس، تورتیلافلت، دره دراز، ماه پنهان است، دهکدهٔ ازیادرفته، کره اسب کَهَر، شرق بهشت، مروارید و پنجشنبهٔ شیرین میتوان اشاره کرد.
اشتاینبک در سال 1962 برنده جایزهٔ نوبل ادبیات شد. مشهورترین آثار او «موشها و آدمها» (1937) و کتاب برنده جایزه پولیتزر و «خوشههای خشم» (1939) هستند که هردو نمونههایی از زندگی طبقه کارگر آمریکا و کارگران مهاجر در دوره رکود بزرگ هستند. البته وی در اواخر عمر همانند جرج اورول از مواضع چپ خود اظهار ندامت کرد و از جنگ آمریکا در ویتنام علیه حکومت کمونیستی آن نیز پشتیبانی کرد. حتی خود به ویتنام رفت و به گفته خود از «عملیات قهرمانانه» سربازان آمریکایی گزارش تهیه کرد.
جی پارینی، نویسندهٔ زندگینامهٔ او، میگوید، دوستی اشتاینبک با رئیسجمهور لیندون بی. جانسون دیدگاه او را درخصوص جنگ ویتنام تحت تأثیر قرار داد. همچنین شاید نگرانی اشتاینبک درباره سلامت پسرش که در ویتنام خدمت میکرد، در این خصوص اثرگذار بوده باشد.
* جان اشتاین بک این رمان را مبتنی بر تجربیات شخصی خود، در کنار کارگران مهاجر در نوجوانیاش، نوشته است. این عنوان (موش و مرد) نیز، از شعر رابرت برنز گرفته شده است.
* اولین اقتباس سینمایی در سال 1939، دو سال پس از انتشار رمان، ساخته شد که نامزد دریافت چهار جایزه اسکار نیز شد. همچنین فیلم ایرانی «تُپُلی» در سال 1972م (1351 ه.ش)، به کارگردانی رضا میرلوحی اقتباسی از این قصه است. از دیگر اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از این اثر میتوان به نسخه تلویزیونی، ساخته دیوید سوسکیند، در سال 1968 و دیگری در سال 1981 با عنوان جورج به کارگردانی «رضا بدیعی» اشاره کرد. همچنین فیلم مالایایی در سال 1992، سوریا مناسام به کارگردانی ویجی تامپی نیز براساس این رمان ساخته شده است.
* این کتاب در ایران با ترجمه سروش حبیبی در انتشارات «ماهی» منتشر شده است.
«کندی»، سرایدار عمارت اربابی، خود را شریک جرج و لنی میکند و «کورلی»، پسر ارباب، باعث ایجاد درگیری با لنی میشود که ممکن است آنها را از ادامه راه باز دارد.
«کروکس»، مهتر سیاهپوست، از تنهایی خود و چیزهایی که از دست داده، رنج میبرد و به آرزوهای جرج و لنی میخندد.
«اسلیم» و «کارسون» به وضعیت عادت کردهاند و درمقابل اتفاقات بیتفاوتاند. هرچند که اسلیم دلش برای جرج و لنی میسوزد.
مهمتر از همه، زن کورلی، لنی را در مخمصهای سخت گرفتار کرده است. لنی در انباری توله سگی را نوازش میکند و بعد هم او را میکشد و از ترس جرج که مبادا بفهمد و خرگوشهای آرزوهایش را به او ندهد، آن حیوان را در زیر کاهها پنهان میکند. در همین هنگام، زن کورلی از راه میرسد و از لنی میخواهد که با او حرف بزند. ولی لنی به جز خرگوشها، به چیز دیگری فکر نمیکند. زن کورلی با عصبانیت بر سر لنی فریاد میکشد. لنی برای خلاصی از این مخمصه و ترس از جرج، جلوی داد و فریاد زن کورلی را میگیرد. زن کورلی در زیر دست لنی فریاد میزند و کمک میطلبد و بعد ناگهان آرام و صدایش خاموش میشود! ...
* مختصری درباره نویسنده:
«جان ارنست استاینبک جونیور» که در منابع فارسی بیشتر با نام «جان اشتاینبک» شناخته میشود، یکی از شناختهشدهترین و پرطرفدارترین نویسندگان قرن بیستم آمریکاست. از بهترین آثارش میتوان به «خوشههای خشم» اشاره کرد.
جان استاینبک در سال 1902 در کالیفرنیا بهدنیا آمد. پدرش خزانهدار و مادرش آموزگار بود. پس از تحصیل علوم در دانشگاه استانفورد، در سال 1925، بیآنکه دانشنامهای دریافت کرده باشد، دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت. در این شهر خبرنگاری کرد و پس از دو سال به کالیفرنیا برگشت. مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوهچین و … کار میکرد و به همین سبب، با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. پس از آن، نگهبانیِ خانهای را پذیرفت و در این زمان وقت کافی برای خواندن و نوشتن پیدا کرد. زمانی که جهان بهسرعت به سمت مدرنیسم پیش میرفت و دستگاههای جدید کشاورزی جایگزین بیل و گاوآهن میشد، او در اندیشهٔ غم و درد و رنج کشاورزان بود.
نخستین اثرش «جام زرین» را در سال 1929 نوشت. نگاه انساندوستانه و دقیق او به جهان پیرامون و چهرهٔ رنجکشیدهٔ خودش، سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موشها و آدمها و خوشههای خشم شد. خوشههای خشم او در سال 1939 منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.
اشتاینبک، به سبب خلق این آثار، جایزهٔ نوبل سال 1962 را کسب کرد. از نوشتههای دیگر او به چراگاههای آسمان، به خدایی ناشناس، تورتیلافلت، دره دراز، ماه پنهان است، دهکدهٔ ازیادرفته، کره اسب کَهَر، شرق بهشت، مروارید و پنجشنبهٔ شیرین میتوان اشاره کرد.
اشتاینبک در سال 1962 برنده جایزهٔ نوبل ادبیات شد. مشهورترین آثار او «موشها و آدمها» (1937) و کتاب برنده جایزه پولیتزر و «خوشههای خشم» (1939) هستند که هردو نمونههایی از زندگی طبقه کارگر آمریکا و کارگران مهاجر در دوره رکود بزرگ هستند. البته وی در اواخر عمر همانند جرج اورول از مواضع چپ خود اظهار ندامت کرد و از جنگ آمریکا در ویتنام علیه حکومت کمونیستی آن نیز پشتیبانی کرد. حتی خود به ویتنام رفت و به گفته خود از «عملیات قهرمانانه» سربازان آمریکایی گزارش تهیه کرد.
جی پارینی، نویسندهٔ زندگینامهٔ او، میگوید، دوستی اشتاینبک با رئیسجمهور لیندون بی. جانسون دیدگاه او را درخصوص جنگ ویتنام تحت تأثیر قرار داد. همچنین شاید نگرانی اشتاینبک درباره سلامت پسرش که در ویتنام خدمت میکرد، در این خصوص اثرگذار بوده باشد.
* جان اشتاین بک این رمان را مبتنی بر تجربیات شخصی خود، در کنار کارگران مهاجر در نوجوانیاش، نوشته است. این عنوان (موش و مرد) نیز، از شعر رابرت برنز گرفته شده است.
* اولین اقتباس سینمایی در سال 1939، دو سال پس از انتشار رمان، ساخته شد که نامزد دریافت چهار جایزه اسکار نیز شد. همچنین فیلم ایرانی «تُپُلی» در سال 1972م (1351 ه.ش)، به کارگردانی رضا میرلوحی اقتباسی از این قصه است. از دیگر اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از این اثر میتوان به نسخه تلویزیونی، ساخته دیوید سوسکیند، در سال 1968 و دیگری در سال 1981 با عنوان جورج به کارگردانی «رضا بدیعی» اشاره کرد. همچنین فیلم مالایایی در سال 1992، سوریا مناسام به کارگردانی ویجی تامپی نیز براساس این رمان ساخته شده است.
* این کتاب در ایران با ترجمه سروش حبیبی در انتشارات «ماهی» منتشر شده است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان