- 6739
- 1000
- 1000
- 1000
فصل خاکستری
تعزیهخوانی که سالها پیش پسرش را گم کرده بود، شبی از شخص ناشناسی نامهای دریافت میکند که خبری از پسرش دارد....
از ایرانصدا بشنوید
هاشم کمالی و مراد آیینه دو دوست قدیمیاند که در مجالس تعزیه نقش اشقیا را بازی میکنند. هاشم سالها پیش در یک آتش سوزی همسرش را از دست داد و مجبور شد تنها پسرش (ناصر) را به شیرخوارگاه بسپرد؛ اما چند سال بعد متوجه میشود که ناصر گم شده و هیچ خبری از او نیست.
نگار، دختر مراد که دانشجوست، با افسر جوانی به نام شریف تهرانی آشنا میشود که آدم عجیب و غریبی به نظر میآید.
در یک شب عزاداری که هاشم و مراد مشغول تعزیهخوانیاند، نامهای یه دست هاشم میرسد که در آن شخص ناشناسی از او خواسته دنبال پسرش نگردد؛ چراکه او یک افعی تمامعیار شده است. نگار با دیدن نامه، دستخط شخص نامه را میشناسد و میفهمد که نویسنده نامه، شریف تهرانی است.
نگار، دختر مراد که دانشجوست، با افسر جوانی به نام شریف تهرانی آشنا میشود که آدم عجیب و غریبی به نظر میآید.
در یک شب عزاداری که هاشم و مراد مشغول تعزیهخوانیاند، نامهای یه دست هاشم میرسد که در آن شخص ناشناسی از او خواسته دنبال پسرش نگردد؛ چراکه او یک افعی تمامعیار شده است. نگار با دیدن نامه، دستخط شخص نامه را میشناسد و میفهمد که نویسنده نامه، شریف تهرانی است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان