- 17840
- 1000
- 1000
- 1000
مردان دیهِ سامان
داستان «مردان دیهِ سامان» گذری است بر تاریخ پرافتخار ایران در عهد پسران «اسد سامان خداد» یا سلسلهی سامانیان که دراثر درایت، عدالتخواهی و دینداری، سالها بر ماوراءالنهر، خراسان و طبرستان حکومت کردند.
از ایرانصدا بشنوید
پسران «اسد سامان خدا»، کدخدای قریهی «سامان ماوراءالنهر»، بهسببِ درایت، عدالت، انساندوستی و شجاعت بر همهی آن خطه سیطره یافتند. فتنههای «بغداد» میان «عمر بن لیث» و «اسماعیل» را برهم زد و در نبردی نابرابر، اسماعیل که مردی باایمان بود، بر سپاه صفاری پیروز شد.
ازطرفی سردارِ «اسماعیل محمّد بن هارون» پس از سرکوب قیام «محمّد بن زید علوی» بر اسماعیل طغیان کرد.
«حمویت بن علی کوسه» پسرِ «محمد بن زید» را به بخارا آورد و اسماعیل، سردار دلاورش را برای دربندکردن «هارون» به «جرجان» فرستاد.
در این میان زید بن محمّد (پسرِ محمّد بن زید) دلباختهی دختر حمویت بن علی شد که جنگ ترکان پیش آمد و عروسی به تعویق افتاد. پس از اتمام نبرد به سود «اسماعیل بن احمد» در مسجد «مدینة الاسلام»، امیر عادل، اسماعیل، خبرهای خوشی به مردم داد، از جمله دستگیری و زندانیشدن محمد بن هارون، شکست ترکان و همینطور خبر عروسی دختر حمویت بن علی و زید بن محمد و از همه مهمتر ازدواج دختر «امیر اسماعیل» با «امام حافظ الدّین بخاری»، فرزند «شیخالمشایخ تونس».
اهالی بخارا غرق در شادی شدند و به فرمان امیر عادل، هفت شبانهروز جشن و شادی برپا شد....
ازطرفی سردارِ «اسماعیل محمّد بن هارون» پس از سرکوب قیام «محمّد بن زید علوی» بر اسماعیل طغیان کرد.
«حمویت بن علی کوسه» پسرِ «محمد بن زید» را به بخارا آورد و اسماعیل، سردار دلاورش را برای دربندکردن «هارون» به «جرجان» فرستاد.
در این میان زید بن محمّد (پسرِ محمّد بن زید) دلباختهی دختر حمویت بن علی شد که جنگ ترکان پیش آمد و عروسی به تعویق افتاد. پس از اتمام نبرد به سود «اسماعیل بن احمد» در مسجد «مدینة الاسلام»، امیر عادل، اسماعیل، خبرهای خوشی به مردم داد، از جمله دستگیری و زندانیشدن محمد بن هارون، شکست ترکان و همینطور خبر عروسی دختر حمویت بن علی و زید بن محمد و از همه مهمتر ازدواج دختر «امیر اسماعیل» با «امام حافظ الدّین بخاری»، فرزند «شیخالمشایخ تونس».
اهالی بخارا غرق در شادی شدند و به فرمان امیر عادل، هفت شبانهروز جشن و شادی برپا شد....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان