- 8277
- 1000
- 1000
- 1000
ماه عسل
«فرهاد» و «لیلا» بعد از ازدواج تصمیم میگیرند به «نیشابور» سفر کنند و نزد اقوام فرهاد بروند. در بین راه و در میان جنگل و گردنهها به دلیل بارندگی و مه شدید، اتومبیل آنها با موتورسواری برخورد میکند و آنها برای نجات خود فرار میکنند.
از ایرانصدا بشنوید
«فرهاد» و «لیلا» از ترس اینکه مبادا موتورسوار مرده باشد، در یک ویلای اجارهای در شهر «تنکابن» اقامت میکنند تا در فرصتی مناسب به تهران برگردند. «عباس» و «پری» (پدر و مادر لیلا) با همراهی «سهراب» (پدر فرهاد) نیز به تکاپو میافتند که خبری از آنها به دست بیاورند. ولی از طریق تلفن راه به جایی نمیبرند، عباس و سهراب تصمیم میگیرند که مسیر حرکت آنها را با ماشین طی کنند؛ شاید مشکلی برای آنها به وجود آمده باشد.
هنگام سحر «آسیه»، زن «خیراله» مالک ویلا، برای فرهاد و لیلا سحری میآورد و بعد از رفتن او خبر میآورند که «عبدالله»، پسر آنها تصادف کرده و در بیمارستان «چالوس» است. آنها هم از فرهاد میخواهند که آنها را با ماشین به چالوس ببرد. فرهاد هم به ناچار میپذیرد و آنها را با ترس و لرز به بیمارستان چالوس میرساند و در آنجا متوجه میشود که عبدالله همان کسی است که آنها با وی تصادف کردهاند. آنها قصد فرار از بیمارستان را دارند که سروکله آسیه و خیراله پیدا میشود.
*** شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکال جزئی برخی از بخشهای نمایش پوزش میخواهیم.
هنگام سحر «آسیه»، زن «خیراله» مالک ویلا، برای فرهاد و لیلا سحری میآورد و بعد از رفتن او خبر میآورند که «عبدالله»، پسر آنها تصادف کرده و در بیمارستان «چالوس» است. آنها هم از فرهاد میخواهند که آنها را با ماشین به چالوس ببرد. فرهاد هم به ناچار میپذیرد و آنها را با ترس و لرز به بیمارستان چالوس میرساند و در آنجا متوجه میشود که عبدالله همان کسی است که آنها با وی تصادف کردهاند. آنها قصد فرار از بیمارستان را دارند که سروکله آسیه و خیراله پیدا میشود.
*** شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکال جزئی برخی از بخشهای نمایش پوزش میخواهیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان