- 12163
- 1000
- 1000
- 1000
خوابِ گران
حسابدار یک کارخانه تولید لوازم پزشکی به خاطر اختلاف نظر با صاحب کارخانه و نیز حسادتی که به پسر مالک کارخانه دارد، تصمیم میگیرد با حسابسازی صوری، از کارخانه اختلاس کند.
از ایرانصدا بشنوید
«شایان محمودی» مسئول امور مالی یک کارخانه تولیدات لوازم پزشکی است. این کارخانه متعلق به پدر همسرش، «حاج اکبر جوادی» است. شایان از این که حاج جوادی، پسرش «علی» را به عنوان مدیر عامل کارخانه انتخاب کرده، شاکی است و همین امر باعث میشود تا تصمیم بگیرد به اتفاق «سیروس صفری» که حسابدار و از کارمندان زیردست اوست، نقشه یک حسابسازی و اختلاس از کارخانه را طراحی کند، تا به این ترتیب انتقام خود را از حاج جوادی بگیرد.
اما او پس از گفتوگویی که با حاج جوادی دارد، دچار تردید میشود. وی آماده میشود تا صبح روز بعد برای تکمیل درمانگاهی که از یک سال قبل حاج جوادی ساختن آن را آغاز کرده، به روستای «حسین آباد» برود. او در مسیر دچار عذاب وجدان میشود و به علت آشفتگی روحی و بارش شدید باران، تمرکز خود را از دست میدهد و با گاردریل جاده برخورد میکند و مصدوم میشود.
سپس در حالت منگی و گرفتار در جاده، به قهوهخانهای پناه میبرد. در آنجا با پیرمردی به نام «میرزا آقا» آشنا میشود و دراثر گفتوگو با او، بیش از پیش از نقشه خود منصرف میشود. حاج جوادی هم از اینکه عجله کرده و پسرش را مدیرعامل کارخانه کرده، پشیمان است و فکر میکند این پست حق شایان بوده و وی با این تصمیمش، باعث کدورت میان شایان و علی شده است. حاج جوادی دچار بیماری مهلکی است و دراثر حمله قلبی از دنیا میرود.
اما او پس از گفتوگویی که با حاج جوادی دارد، دچار تردید میشود. وی آماده میشود تا صبح روز بعد برای تکمیل درمانگاهی که از یک سال قبل حاج جوادی ساختن آن را آغاز کرده، به روستای «حسین آباد» برود. او در مسیر دچار عذاب وجدان میشود و به علت آشفتگی روحی و بارش شدید باران، تمرکز خود را از دست میدهد و با گاردریل جاده برخورد میکند و مصدوم میشود.
سپس در حالت منگی و گرفتار در جاده، به قهوهخانهای پناه میبرد. در آنجا با پیرمردی به نام «میرزا آقا» آشنا میشود و دراثر گفتوگو با او، بیش از پیش از نقشه خود منصرف میشود. حاج جوادی هم از اینکه عجله کرده و پسرش را مدیرعامل کارخانه کرده، پشیمان است و فکر میکند این پست حق شایان بوده و وی با این تصمیمش، باعث کدورت میان شایان و علی شده است. حاج جوادی دچار بیماری مهلکی است و دراثر حمله قلبی از دنیا میرود.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان