- 5631
- 1000
- 1000
- 1000
بهای لبخند
سیاهبازِ نمایشهای روحوضی در فقر و گمنامی میمیرد و وضعیت عجیبی برای تنها پسرش پیش میآید.
از ایرانصدا بشنوید
«عطا ونکی»، بازیگر نقش سیاه در نمایشهای تخت حوضی، در گمنامی درمیگذرد. تنها فرزندش، بهروز، از مرگ تحقیرآمیز پدر در رنج و عذاب است و پدرش را عامل ناکامیهای زندگی خود می داند.
عطا، هنگام مرگ، به بهروز وصیت میکند که به سراغ وکیلی به نام «تورج مهرآیین» از دوستان قدیمی و یکی از اعضای گروه نمایش سیاه بازی، برود و به او بگوید: «وقت بشکن بشکنه»! بهروز فکر می کند این هم از شوخیهای پدرش است و با ناراحتی از کنار سفارش پدر میگذرد.
او که دانشجوی ترم آخر حقوق است، به تشویق و اصرار همسرش برای کارآموزی پیش مهرآیین میرود. آشنایی بهروز با تورج مهرآیین، رازهای زندگی عطا ونکی و دلایل خانهنشینی او را آشکار میکند.
عطا، هنگام مرگ، به بهروز وصیت میکند که به سراغ وکیلی به نام «تورج مهرآیین» از دوستان قدیمی و یکی از اعضای گروه نمایش سیاه بازی، برود و به او بگوید: «وقت بشکن بشکنه»! بهروز فکر می کند این هم از شوخیهای پدرش است و با ناراحتی از کنار سفارش پدر میگذرد.
او که دانشجوی ترم آخر حقوق است، به تشویق و اصرار همسرش برای کارآموزی پیش مهرآیین میرود. آشنایی بهروز با تورج مهرآیین، رازهای زندگی عطا ونکی و دلایل خانهنشینی او را آشکار میکند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان