- 13469
- 1000
- 1000
- 1000
مادر ماریا
در روز عاشورا، مادر ماریا فرزند خود را گم میکند. او و همسرش به یکدیگر قول میدهند تا پایان عمر دنبال فرزندشان بگردند.
از ایرانصدا بشنوید
ماریا وارد پرورشگاه میشود و در آن جا شروع به کار می کند. ماریا بعد از چند سال جستوجو، شبی در حالت خواب و بیداری، مادر مقدس را میبیند که او را دلداری میدهد و از او میخواهد صبور باشد و به او مژدگانی میدهد که فرزندش را پیدا خواهد کرد.
مادر مقدس به ماریا میگوید روزی را که فرزندت در آن گم شده، گرامی بدار؛ ده سال بعد در این روز فرزندت را بازخواهی یافت....
***
حالا ده سال گذشته است و مادر ماریا به درگاه خدا التماس میکند تا فرزندش را بیابد و از چشم انتظاری نجات پیدا کند.
ازطرفی اخطاریهای برای تخلیهی پرورشگاه آنها آمده است. این اتفاق برای او و همکارانش بسیار ناگوار و تلخ است.
ماریا و دیگر کارکنان پرورشگاه، همهی هم و غمشان این است که پرورشگاه تا عاشورای امسال باز باشد؛ اما قصههای فرعی دیگری در پیچوتاب ماجرا وجود دارد که به داستان هیجان می بخشد....
مادر مقدس به ماریا میگوید روزی را که فرزندت در آن گم شده، گرامی بدار؛ ده سال بعد در این روز فرزندت را بازخواهی یافت....
***
حالا ده سال گذشته است و مادر ماریا به درگاه خدا التماس میکند تا فرزندش را بیابد و از چشم انتظاری نجات پیدا کند.
ازطرفی اخطاریهای برای تخلیهی پرورشگاه آنها آمده است. این اتفاق برای او و همکارانش بسیار ناگوار و تلخ است.
ماریا و دیگر کارکنان پرورشگاه، همهی هم و غمشان این است که پرورشگاه تا عاشورای امسال باز باشد؛ اما قصههای فرعی دیگری در پیچوتاب ماجرا وجود دارد که به داستان هیجان می بخشد....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان