- 15796
- 1000
- 1000
- 1000
شیر شکار دُرّان
«نبات» دختر «تقی دُرّانی» دلاوری که زندگیاش از راه زغالفروشی و شکار میگذشت، مورد حمله افراد ناشناسی قرار گرفت. اما اقدام ربایندگان دختر با دفاع مادر و سر رسیدن «نامدار»، پسر شجاع «گنجعلی» و خواستگار نبات، بی نتیجه ماند.
از ایرانصدا بشنوید
«تقی دُرّانی» برای گزارش این واقعه و نیز تقدیم قوچ کوهی که شکار کرده بود، رهسپار ارگ حکومتی کرمان شد؛ اما در دیدار با «خدامرادخان زند» به نیّات پلید او پی برد. وی بیخبر از توطئه حاکم فاسد کرمان و با امید به مجازات عاملان حمله و نیز دریافت وجه قوچ کوهی، به واسطهی سادهلوحی خود، در دام شکنجهگران حکومتی افتاد و به سختی مجروح شد. پیکر نیمه جانش را برادر و یارانش به «دُرّان» آوردند.
در اثر این حادثه، شالوده یک قیام خونین در مقابله با تجاوزهای خدامراد به اراده پولادین تقی خان دُرّانی پیریزی شد و به همت مردانه او و یارانش، طرح حمله به قلعه کرمان نقش بست.
همزمان، تقی با ازدواج نبات و نامدار موافقت کرد و این پیوند در آستانه جدایی این دو دلداده و حرکت سپاه جنگاور تقی خان برای یورش، صورت گرفت.
در یک حمله برقآسا شهر به تصرف آنها درآمد و در همان مراحل اولیه خدامراد به دست تقی خان کشته شد و تازه داماد قصه نیز به شهادت رسید.
درنهایت تقی خان توانست چندی اداره شهر کرمان را در دست گیرد. او نخستین حاکم بومی ایالت کرمان، بعد از هزار سال بود.
«کریم خان زند» که از شورش او خشمگین شده بود، سردارانی را به سوی کرمان رهسپار کرد. در چندین جدال با فرستادگان کریم خان، درنهایت تقی خان را اسیر کردند و به شیراز فرستادند و به دستور خان زند به دار آویختند.
*مخاطب گرامی پیشاپیش از کیفیت پایین نسخه اصلی نمایش پوزش میخواهیم.
در اثر این حادثه، شالوده یک قیام خونین در مقابله با تجاوزهای خدامراد به اراده پولادین تقی خان دُرّانی پیریزی شد و به همت مردانه او و یارانش، طرح حمله به قلعه کرمان نقش بست.
همزمان، تقی با ازدواج نبات و نامدار موافقت کرد و این پیوند در آستانه جدایی این دو دلداده و حرکت سپاه جنگاور تقی خان برای یورش، صورت گرفت.
در یک حمله برقآسا شهر به تصرف آنها درآمد و در همان مراحل اولیه خدامراد به دست تقی خان کشته شد و تازه داماد قصه نیز به شهادت رسید.
درنهایت تقی خان توانست چندی اداره شهر کرمان را در دست گیرد. او نخستین حاکم بومی ایالت کرمان، بعد از هزار سال بود.
«کریم خان زند» که از شورش او خشمگین شده بود، سردارانی را به سوی کرمان رهسپار کرد. در چندین جدال با فرستادگان کریم خان، درنهایت تقی خان را اسیر کردند و به شیراز فرستادند و به دستور خان زند به دار آویختند.
*مخاطب گرامی پیشاپیش از کیفیت پایین نسخه اصلی نمایش پوزش میخواهیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان